
01-23-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پپسران طبیب چون از ان کار فارغ شدند شتابان به نزد پدر برگشتند و وی را مژده دادند و گفتند :برو و اسوده بخواب زیرا دیگر هیچ وقت و هیچ کس به سراغ تو نخواهد امد و هرگز هم به جرم کشتن دلقک دربار محاکمه و قصاصت نخواهند کرد.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|