
01-23-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
و اما ای سلطان بشنوید از مباشرکه شب دیر وقت به خانه امد و در حالی که ظرف روغنی در دست داشت داخل حیاط شد تا ظرف روغن را در انباری گوشه حیاط جای دهد .از اتفاق مباشر هم بدون فانوس در حال فشردن در انبار و باز کردن ان بود که ناگهان با عصبانیت چوبدستی خود را از کنار حیاط برداشت و فریاد کشان گفت:به به سگ و گربه کم داشتیم که سر و کله اقا دزده هم پیدا شد.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|