
01-23-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
الان حساب تو دزد جسور را می رسم تا هوس امدن خانه مباشر سلطان از سرت بیفتد و بعد بی رحمانه و با غیظ سه ضربه محکم با چوبدستی بر سر جنازه در ان حالت ایستاده زد که جنازه نقش زمین شد و بعد مباشر با خود گفت :بروم فانوس بیاورم تا قیافه نحس این بچه دزد چیره دست را ببینم من تا به حال بچه به این فسقلی و این قدر زبر و زرنگ را ندیده بودم .مرد مباشر به اشپزخانه گوشه حیاط رفت و با فانوس برگشت و چون بالای سر جنازه دلقک رسید و چهره او را دید فانوس از دستش افتاد و دو دستی محکم به سرش زد و ناله کنان گفت :خدایا به دادم برس که بیچاره شدم .ادم نکشتم نکشتم تا اینکه دلقک مخصوص شاه را کشتم.بعد از گفتن این جمله مرد مباشر از حال رفت و چون بعد از ساعتی به حال عادی برگشت با خود اندیشید که چه کار کند و بر سر جنازه چه بلایی بیاورد.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|