
01-23-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در ان شب بی انکه پدر بداند پسرش در کوی خراباتیان بود و اما چند دقیقه بعد از انکه پدر جنازه را در ان محل نهاد و رفت پسر باده نوشیده و مست از انجا عبور می کرد و چون چشمش به جنازه دلقک افتاد به خیال اینکه با مست از پا در امده ای مثل خودش روبروستتصمیم گرفت جیبهای او را خالی کند .چون پسر مست دست در جیب دلقک نمود گزمه ها رسیدند و او را دستگیر کردند .
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|