نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 01-28-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

موریس راول، اسطوره امپرسیونیست (IV)



در آن زمان این باله مورد تائید حضار واقع نشد و تنها دو اجرا داشت و این باعث شده بود که دیاگلو از ادامه کار کناره گیرد. تنها یک سال بعد این اثر جانی تازه یافت و با تقدیر و استقبال روبرو شد. استراوینسکی گفت: "دافنز و شوله، یکی از بهترین تولیدات موسیقی فرانسوی است" و نویسنده بارنت جیمز (Burnett James) گفته: "اثری اثرگذار از راول، یکی از تواناترین قطعه های وی برای ارکستر." این اثر با ریتم غنی، اشعار و روحی طبیعی برجسته شده است و شامل دو ارکستر بزرگ یکی بر روی سن یکی پشت سن است.

نوشتن این قطعه عظیم سلامتی راول را به خطر انداخت که باعث خستگی شدید عصبی وی شد و او را وادار به ماهها استراحت کرد. در سال 1914 زمان جنگ جهانی اول راول، تریوی (با سه ساز پیانو، ویولن و ویلنسل) سبک باروک خویش را ساخت. این قطعه که نواختن آن بسیار سخت است، شاهکاری در بین آثار تریو محسوب می شود.

اگرچه راول قد کوتاه و وزن سبکش را ویژگی هایی برای خلبان شدن در نیروی هوایی فرانسه در زمان جنگ جهانی اول می دید اما به دلیل سن و ناتوانی جسمی آنرا نپذیرفتند. به جای آن راننده کامیون های جنگی در شهر وردن شد! در ابتدا راول با آدولف هیتلر مخالفتی نداشت اما با مرگ مادرش در سال 1917 موافقت وی با او برگشت و دچار افسردگی هولناکی شد که به ناراحتی روحی وی و غم ناشی از رنج هموطنانش در زمان جنگ افزود.

با اینحال راول توانست در سالهای جنگ چندین اثر بسازد که مشهورترین آن Le Tombeau de Couperin است که در سال 1919 برای اولین بار اجرا شد. تمام بخشهای این قطعه را به دوستش که در جنگ کشته شد تقدیم کرد و بخش پایانی را به شوهر از دست رفته پیانیست مورد علاقه اش خانم مارگریت لانگ (Marguerite Long) تقدیم نمود.

در زمان جنگ، "اتحادیه موسیقی ملی فرانسه" تشکیل شد اما راول علی رغم تنفرش از تجاوز آلمانیها به کشورش به آن گروه نپیوست و آنرا این چنین بیان نمود: "برای یک آهنگساز فرانسوی خطرناک خواهد بود که به گروه ملی خود نپوندد. اما موسیقی ما در حال حاضر آنقدر غنی است که به زودی با قاعده های غلط آکادمیک فاسد و منزوی خواهد شد." راول در پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 توان خود را از دست داده بود.

با مرگ دبوسی، خروج ساتی، شونبرگ و استراوینسکی، موسیقی کلاسیک مدرن شیوه ای جدید یافت که راول باید آن را شکل می بخشید. در سال 1902 دیاگلیف بار دیگر از راول خواست تا قطعه ای برای باله بسازد؛ "وین" (یا La Valse) ساخته شد؛ اگرچه این قطعه سالها بعد بسیار معروف شد و به "خارق العاده و وخیم" شهرت یافت اما دیاگلیف آن را نپذیرفت و گفت: "این باله نیست، تنها هاله ای از باله است!"

راول از این برخورد رنجید و رابطه اش را با وی قطع کرد. بعدها زمانی که کنسرتهای این اثر مشهور شد دو مرد بار دیگر در سال 1925 همدیگر را ملاقات کردند اما راول از دست دادن با او امتناع کرد و دیگر هیچگاه همدیگر را ندیدند.
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید