نمایش پست تنها
  #202  
قدیمی 01-29-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط aesman نمایش پست ها
تمام قصه هام قصه توست



با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

چه سفرها با تو کردم
چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم

دارم از تو مینویسم
که نگی دوست ندارم

از تو که با یه نگاهت
زیر و رو شد روزگارم

دارم از تو مینویسم ، دارم از تو می نویسم ، دارم از تو مینویسم

موقع نوشتن و وقت اسم گذاشتنو
کسی رو جز تو نداشتم
اسمی جز تو نمیذاشتم

من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست

با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو
من اما آرزو به دل میموندم

هی میخواستم که بگم
که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره
خط میزد خیالمو

توی گفتن و نگفتن
از چه روزهایی گذشتم
اونقده رفتم و رفتم
که هنوزم برنگشتم

من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست

هرچی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم

اگه عاشقونه گفتم عشق تو باعثشه
اگه مُردم تو بدون چه کسی باعثشه
این شعر قشنگ و توی آهنگ مسعود فردمنش شنیدم
شاعرشم خودشه؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید