نمایش پست تنها
  #430  
قدیمی 01-30-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض متفاوت ترین مرگهای دنیا!!

از قدیم و ندیم گفته‌اند، مرگ حق است و پیمانه هر كس زمانی كه پر شود،

دیگر چاره‌ای جز رفتن ندارد.

ولی چگونه مردن اهمیت خاص خودش را دارد. بعضی‌ها خیلی عادی و با

آمادگی كامل اطرافیان از دنیا می‌‌روند و بعضی دیگر خیلی غیرمنتظره و

اتفاقی می‌‌میرند.

که در اینجا به برخی از مرگ‌های غیرمنتظره و متفاوت اشاره می‌‌كنم:







مـرده پیـــروز!

«فرانـك هایس» معروف به «جاكی» یك اسب ‌سوار معروف كه در مسابقات

اسب‌سواری مختلفی شركت كرده بود. او در آخرین مسابقه خود دچار حمله

قلبی شد و روی اسب از دنیا رفت ولی اسب همچنان به دویدن ادامه داد و

«هایس» را اولین «مرده پیروز» میدان اسب‌سواری كرد! (۱۹۵۳)






همكلاسی خوشمزه!

یك زن ۲۵ ساله هلندی به نام «رنه هارت ولت» كه در شهر پاریس مشغول

به تحصیل بود با یكی از همكلاسی‌های ژاپنی خود به نام «ایزی ساگاوا»

دوست شد.مدتی بعد «ایزی»، «رنه» را برای شام به منزل خود دعوت كرد.

وقتی «رنه» دعوت «ایزی» را پذیرفت، هرگز تصورش را نمی‌‌كرد كه شام آن

شب خود او خواهد بود. ایزی در خونسردی كامل رنه را كشت و گوشت

بدنش را برای شام پخت و خورد! او مدتی بعد دستگیر شد ولی به دلیل

نامساعد بودن وضعیت جسمانی در دادگاه حضور نیافت و كمی بعد به

كشورش ژاپن فرستاده شد.

او پانزده ماه بعد، از زندان ژاپن آزاد شد! (۱۹۸۱)




خبر خوش همسر!

« فرانسیس فیبر» برنده لوكزامبورگی مسابقه دوچرخه‌سواری «توردو

فرانس» در زمان جنگ جهانی اول در اثر شنیدن یك خبر خوش جان خود را

از دست داد. در آن زمان او درون سنگر نشسته بود كه همسرش با بیسیم

به او خبر داد دخترشان به دنیا آمده است. فرانسیس از شنیدن این خبر

آنچنان خوشحال شد كه به هوا پرید و در همان زمان مورد اصابت گلوله یك

سرباز آلمانی قرار گرفت و مرد! (۱۹۱۵)







شاهزاده‌ای كه خانواده‌اش را دوست نداشت!

روز اول ماه ژوئن، شاهزاده «دینپدرا» ولیعهد كشور نپال از برنامه ازدواجی

كه خانواده برای او ترتیب داده بودند، خشمگین شد و سر میز شام تقریبا

همه اعضای خانواده را به گلوله بست!

در این قتل عام پدر پادشاه او هم كشته شد ولی طبق قوانین و سنت نپال

دینپدرا كه خودش هم به شدت زخمی شده بود، تاج پادشاهی را بر

سرگذاشت و سه روز بعد از دنیا رفت! (۲۰۰۱)








مرگ شعبده ‌باز!

«تامی كوپر» شعبده‌باز معروفی در كشور انگلیس بود. او در حال اجرای یك

برنامه روتین تلویزیونی بود كه از دنیا رفت. بیشتر تماشاگران و حاضران در

استودیو تا مدتی فكر می‌‌كردند این هم بخشی از نمایش تامی كوپر

شعبده‌باز است! (۱۹۸۴)







ملخ هلی‌كوپتر!

«ویك مارو» هنرپیشه دهه هفتاد آمریكا در حال بازی در صحنه‌ای از فیلم

«منطقه گرگ و میش» بود. در این صحنه او باید به همراه دو هنرپیشه

خردسال فیلم «میكا دین‌له» و «رنه شین یی‌چن» سوار بر یك هلی‌كوپتر

می‌‌شدند ولی در برابر چشمان حیرت‌زده عوامل پشت صحنه، ملخ

هلی‌كوپتر به او اصابت كرد و سرش را از بدن جدا كرد. در این حادثه دو كودك

هنرپیشه هم جان خود را از دست دادند. (۱۹۸۲)








خلال‌دندان مرگ ‌آور!

«شرود اندرسون» نویسنده از همه جا بی‌‌خبر در یك مهمانی شركت كرده

بود. او پس از صرف غذا دندان‌‌هایش را با یك خلال دندان معمولی پاك می‌‌كرد

كه ناگهان خلال دندان به گلویش پرید و اندرسون در اثر عفونت ناشی از خلال

دندان از دنیا رفت! (۱۹۴۱)







خودكشی سیاستمدارانه!

«بود دویر» یك سیاستمدار جمهوری‌خواه بود كه در یك مصاحبه تلویزیونی

مطبوعاتی اقدام به خودكشی كرد! او كه متوجه شده بود به خاطر افشای

شركت او در یك توطئه سیاسی محكوم به ۵۵ سال حبس می‌‌شود بلافاصله

با یك هفت تیر به خودش شلیك كرد! (۱۹۸۷)





مسابقه اتومبیلرانی!

«جی‌جی پاری توماس» راننده اتومبیل‌های مسابقه در انگلستان بر اثر

اصابت زنجیر موتور اتومبیل خودش به شدت مجروح شد و در دم جان سپرد،

او می‌‌خواست ركورد سرعت قبلی خودش را بشكند ولی در اواسط راه زنجیر

موتور در رفت و مثل شلاق به پای توماس خورد و باعث مرگ فوری او شد

ولی پای او همچنان روی پدال گاز ماند و اتومبیل به خط پایان رسید. او در آن

روز توانست با سرعت ۱۷۱ مایل بر ساعت ركورد سال گذشته خودش را

بشكند. (۱۹۲۷)









ورود نامناسب!

«اوون هارت» كشتی‌گیر محبوب آمریكایی قرار بود آن شب در یك مسابقه

نفس‌ گیر ملی برنده میدان باشد ولی خبر نداشت كه اجل به او مهلت ورود

به دایره طلایی را نخواهد داد.

ازدحام جمعیت حاضر در استادیوم به حدی زیاد بود كه دست‌اندركاران،

بازیكنان را با استفاده از یك كابل از شیروانی استادیوم به وسط زمین

می‌‌فرستادند در آن شب هم اوون هارت در حال پایین آمدن با كابل بود كه از

ارتفاع ۲۳ متری به پایین سقوط كرد و جان خود را از دست داد! (۱۹۹۹)
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید