خلاصه داستان
دختر بچهاي به دليل كارمند بودن پدرومادرش هر روز در خانه تنها ميماند. او برخي از لوزام منزل را به همراه اسباب بازيهايش از خانه بيرون ميآورده و مهمان بازي را به راه مياندازد. دخترك از ديگر دختران محل نيز دعوت ميكند در بازي شركت كنند. در همان لحظات، پير مردي از شهرستان به مهماني خانه دخترش در آن نزديكيها ميآيد اما كسي در خانه نيست. بچهها پير مرد را نيز به مهماني دعوت ميكنند.
عوامل
نويسنده و كارگردان: بهمن قبادي
تصويربردار: يدالله شيرزاد
تدوينگر و صداگذار: مهدي پورقاسمي
صدابردار: اميد انصاري
موسيقي: علي كهنديري
مديرتوليد: اميد راستبين
بازيگران: شروين خورشيدي، شهاب ابراهيمي، شيما حقيقيان
تهيهكننده: بهمن قبادي
محصول: صدا و سيماي مركز سنندج
ويديويي، 32 دقيقه، داستاني
سال ساخت: 1375
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|