نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نامه تسليت


نامه‏اى كه جهت دلدارى كسى به وى نوشته شود ، تسليت نامه . در تاريخ حالات حضرات معصومين ، نامه‏هائى از اين نوع به چشم مى‏خورد ، كه به برخى از آنها ذيل واژه‏هاى »تسليت« و »دلدارى« اشاره شد . و اينك به يكى از آن نامه‏ها كه نامه‏اى پر بار در اين خصوص مى‏باشد تذكار مى‏دهد : در سال 144 كه منصور خليفه عباسى ، عبداللَّه بن حسن مثنى را به اتفاق جمعى از فرزندان و بستگان و بنى اعمام به وضع فجيعى در مدينه دستگير و در غل و زنجير به عراق به زندان و شكنجه‏گاه خويش برد ، امام صادق (ع) بدين مناسبت ، نامه‏اى مشتمل بر تسلى و دلدارى وى بدين مضمون مرقوم داشت :
بسم اللَّه الرحمن الرحيم . به يادگار شايسته گذشتگان ، و نسل پاك پيشينيان ، از طرف برادر زاده و عمو زاده‏ات ، اما بعد : اگر تو و خانواده و بستگان و همراهانت در دستگيرى و اسارت بدست دشمن و شكنجه‏هاى جسمى تنها بودى ولى در غم و اندوه و گدازش روح و روان تنها نبودى ، كه من نيز به همان اندازه همدرد ، و در اين مصيبت بزرگ شريك شما بوده‏ام، و همان بار گران اندوه بر دل من نيز فرود آمده و قلبم را رنجور ساخته است . امّا من اين شعله آتش غم را به آب صبر فرو نشانده خويشتن را بدانچه خداوند منان بندگان خود را در اصابت صدمات و لطمات و تحمل مشقّات وعده داده است تسلى داده و اين مصيبت عظمى را به حساب خدا محسوب داشته‏ام . آنجا كه به پيغمبرش مى‏فرمايد : »فاصبر لحكم ربك فانك باعيننا« و آنجا كه مى‏فرمايد : »فاصبر لحكم ربك ولا تكن كصاحب الحوت« و آنجا كه پيغمبر خود را هنگامى كه عمويش حمزه را مثله نمودند تسلى مى‏دهد و مى‏فرمايد : »و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خير للصابرين« از اين رو پيغمبر (ص) شكيبائى اختيار نمود و در صدد انتقام بر نيامد . و آنجا كه مى‏فرمايد : »وأمر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها لا نسألك رزقا نحن نرزقك و العاقبة للتقوى« و آنجا كه مى‏فرمايد : »الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انّا للَّه و انّا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون« و آنجا كه مى‏فرمايد : »انّما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب« و چنان كه لقمان به فرزندش گفت: »واصبر على ما اصابك انّ ذلك من عزم الامور« و آنجا كه در قرآن از قول حضرت موسى (ع) نقل شده : »وقال موسى لقومه استعينوا باللَّه و اصبروا انّ الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين« و آنجا كه - باز - در قرآن آمده : »الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر« و چنان كه فرمود : »ثم كان من الذين آمنوا وتواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة« و فرمود : »ولنبلونّكم بشى‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرين« و فرمود : »و كايّن من نبى قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللَّه وما ضعفوا وما استكانوا واللَّه يحبّ الصابرين« و فرمود : »والصابرين والصابرات« و آنجا كه مى‏فرمايد : »واصبر حتى يحكم اللَّه وهو خير الحاكمين« و ديگر آياتى از قرآن كريم كه در اين باره آمده است ؛ و بدان اى عمو و اى عمو زاده ! كه خداوند عز و جل را باكى نباشد از اين كه دوستش اندك مدتى در دار دنيا در زجر و شكنجه بسر برد ، زيرا هيچ چيزى به نزد خداوند محبوب‏تر نباشد از رنج و بلائى كه با صبر و شكيبائى و استقامت توأم بود؛ و خداوند تبارك و تعالى باكى ندارد كه دشمنش اندك زمانى در ناز و نعمت روزگار بگذراند، و اگر جز اين بودى (كه مقدّر است دشمنان خدا مهلت داده شوند) دست دشمنان خدا به كشتن دوستان خدا باز نمى‏بودى ، آنچنان كه دشمنان خدا در امن و امان و با قدرت زندگى كنند و دوستان خدا از شر آنها در ترس و بيم و هول و هراس بسر برند ، و اگر نه چنين بود زكريا(ع) كشته نمى‏شد و يحيى بن زكريا(ع) براى جلب رضايت زنى بدكاره به قتل نمى‏رسيد ، و اگر چنين نبود جدت على بن ابى طالب (ع) كه در حال ايفاء وظيفه گسترش عدل خدا بود به تيغ جفا شهيد نمى‏گشت ، و عمويت حسين فرزند فاطمه به دست طاغيان زمان بدان وضع فجيع به شهادت نمى‏رسيد ، و اگر نه اين بود كه كافران و ستم پيشگان در اين جهان فرصت داده شوند ، خداوند عز و جل در كتاب خود نمى‏فرمود : »ولولا ان يكون الناس امة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضّة و معارج عليها يظهرون« و نيز در كتاب خود نمى‏فرمود : »ايحسبون انّما نمدّهم به من مال و بنين نسارع لهم فى الخيرات بل لا يشعرون« و اگر مطلب غير از اين بود در حديث قدسى نمى‏آمد كه : اگر نبود كه مؤمنان اندوهگين مى‏گردند همانا پيشانى بندى (مخفى) براى كافر قرار مى‏داديم كه وى را براى هميشه و تا زنده است از سردرد مانع گردد ، و اگر چنين نبود در حديث نمى‏آمد كه : اگر دنيا به نزد خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت شربت آبى در آن نصيب كافر نمى‏گشت ، و در حديث نمى‏آمد كه : اگر مؤمن بر سر كوهى منزل گزيند خداوند در همانجا كافرى يا منافقى را بگمارد كه وى را آزار دهد ، و اگر جز اين بود در حديث نمى‏آمد كه چون خداوند بنده‏اى را دوست بدارد آنچنان بلا بر او بريزد كه هنوز از رنجى رها نگشته به رنج ديگرى دچار گردد ، و اگر نه چنين بود در حديث نمى‏آمد كه : هيچ نوش جرعه‏اى به نزد خداوند محبوب‏تر نباشد از آن دو جرعه كه بنده مؤمنش يكى هنگام فرو بردن خشم بسر كشد و ديگرى جرعه غم و اندوهى كه گاه فرود آمدن بلا و مصيبت بنوشد و آن مصيبت را به حساب خدا محسوب دارد ، و اگر نه اين بود (كه خوشى و ناخوشى زودگذر دنيا را نزد بنده خدا بهائى نباشد) اصحاب پيغمبر (ص) از خدا نمى‏خواستند كه كسانى را كه به آنها ظلم كرده‏اند عمر دراز و مال بسيار و فرزند فراوان عطا كند ، و اگر نه اين بود (كه زندگى جاويد آخرت را بايستى مدّ نظر داشت نه عمر موقت اين جهان را) اين حديث به ما نمى‏رسيد كه پيغمبر اكرم (ص) هرگاه يكى را مورد لطف خويش قرار مى‏داد و برايش طلب مغفرت مى‏كرد وى به شهادت مى‏رسيد ، پس بر شما باد اى عمو و اى عمو زاده و اى عموزادگان و برادرانم ، به صبر و استقامت و راضى بودن به رضاى خدا و تسليم بودن در برابر فرمان او و واگذار نمودن كارها به حضرتش ... خداوند باران صبر را بر ما و شما ريزا گرداند و امر ما را به خير و سعادت پايان بخشد و به نيروى غيبيش ما و شما را از آنچه كه مايه تباهى و هلاكتمان است نجات دهد ، كه او دعاى بندگان را شنوا و به آنها نزديك است ، و درود خداوند بر نخبه آفريدگانش محمد و خاندان آن حضرت . (بحار:299ج�47)
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید