نمایش پست تنها
  #18  
قدیمی 02-12-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

همسران پيغمبر اسلام


قرآن همسران پيغمبر (ص) را مادر مؤمنان خوانده : »وازواجه امهاتهم« (احزاب : 6) . مفسران گفته‏اند : مراد از آيه تنها از جهت حرمت ازدواج مؤمنان با آنها مى‏باشد ، بدان سان كه نتوانند با مادر خويش ازدواج كنند ولى از جهات ديگر مانند محرميت وارث ويا اينكه خواهرشان خاله مؤمنان وبرادرشان دائى مؤمنان خوانده شود ، خير . وديگر اينكه مادرى خاصّ مردان مؤمن است وبه زنان مؤمنه ارتباط ندارد ، لذا نقل شده وقتى زنى به عايشه گفت : اى مادر . عايشه گفت : من تنها مادر مردان شما مى‏باشم . شافعى گويد : زبير با اسماء بنت ابى بكر ازدواج نمود وهرگز نگفت اين خاله مؤمنان است . (مجمع البيان)
پيغمبر (ص) را از نظر همسران ، احكامى ويژه بوده است ، از جمله اينكه زنان آن حضرت به منزله مادر مؤمنان بوده كه پس از رحلت آن حضرت كس نتواند با آنان ازدواج نمايد ، ديگر آنكه آن حضرت را محدوديتى در اين باره از جهت تعدد نبوده ، ديگر از احكام خاصه در اين مورد آنكه اگر زنى خود را به آن حضرت مى‏بخشيده ، همان بخشش به منزله عقد نكاح بوده ؛ چنانكه در قرآن آمده است : »وامرئة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبى« . البته قرآن در سوره احزاب آيات 34 - 28 خطاباتى به همسران آن حضرت دارد كه آنها را احكام خاصه نتوان گفت ، بلكه آن عنايت ويژه مربوط به قرب آنها به كانون وحى وزندگى آنها در بيت نبوت بوده كه قهراً خداوند به اين مناسبت انتظار بيشترى از آنها دارد ، وديگر اينكه آنها به انتساب اكيدى كه به پيغمبر داشتند موظف بودند حرمت آن حضرت را در حال حيات وپس از ممات بيش از ديگران مرعى دارند .
مفسّران گويند : هنگامى كه آيه »يا ايّها النبىّ قل لازواجك« كه درباره گزينش همسران پيغمبر طلاق را يا ماندن به نزد آن حضرت مى‏باشد ، فرود آمد زنان پيغمبر نه تن بودند : عايشه ، حفصه ، امّ حبيبه ، سوده بنت زمعه ، امّ سلمه بنت اميّه كه اين پنج قرشيه بودند. وصفيه دختر حيّى خيبريه ، ميمونه بنت حارث هلاليه ، زينب بنت جحش اسديه وجويريه بنت حارث مصطلقيه . (بحار:173ج�22)
از امام صادق (ع) روايت شده كه پيغمبر(ص) با پانزده زن ازدواج نمود كه با سيزده تن از آنها زفاف كرد ودر حال وفات نه زن داشت .
در اعلام الورى ترتيب وتفصيل ازدواج حضرت را بدين كيفيت ذكر كرده است : نخستين همسر آن حضرت خديجه بنت خويلد بن عبدالعزّى ابن قصىّ بود كه حضرت در سن بيست وپنج سالگى با وى ازدواج نمود ، دوم سوده بنت زمعه ، سوم عايشه ، چهارم ام شريك غزيه بنت دودان بن عوف بن عامر ، پنجم حفصه بنت عمر بن خطّاب ، ششم امّ حبيبه دختر ابوسفيان ، هفتم امّ سلمه هند دختر اميّه ، هشتم زينب بنت جحش اسديه ، نهم زينب بنت خزيمه هلاليه ، دهم ميمونه بنت حارث ، يازدهم جويريه بنت حارث مصطلقيه ، دوازدهم صفيه بنت حيّى . واين دوازده تن زنانى بودند كه پيغمبر با آنان زفاف نمود . وپيغمبر(ص) با عليه بنت ظبيان ازدواج كرد كه چون وى را به نزد حضرت آوردند او را طلاق گفت : وديگر قتيله بنت قيس خواهر اشعث بن قيس كه پيش از تصرف ، وفات پيغمبر اتفاق افتاد . وديگر فاطمه بنت ضحاك بود كه در آن حال آيه تخيير نازل شد واو دنيا را برگزيد وحضرت وى را طلاق گفت : وديگر سنا بنت اسماء بن صلت بود كه پيش از زفاف ، پيغمبر وفات نمود . وديگر اسماء بنت نعمان ، وديگر مليكه ليثيه بود كه وى نيز پيش از زفاف مطلقه گشت . وديگر عمره بنت يزيد بود كه چون به نزد پيغمبر (ص) آمد حضرت وى را پيس يافت وفرمود : اينها به من تقلب كرده‏اند واو را ردّ نمود . وديگر ليلى بنت خطيم بود كه پيغمبر(ص) وى را به درخواست خود رها ساخت ، وديگر با زنى ازدواج نمود وبه نقلى وى را خواستگارى كرد وپدرش در وصف او گفت : دختر من هرگز بيمار نگردد، وچون پيغمبر (ص) شنيد ، فرمود : چنين زنى را نزد خدا بهره‏اى نباشد واو را رها كرد. جمعاً بيست ويك زن شد . وچون حضرت وفات يافت ، به قولى ده زن در نكاح داشت كه يكى از آنها غير مدخوله بود وبه قولى نه زن ...
از حسن بصرى نقل شده كه چون پيغمبر(ص) با سناة عامريه ازدواج نمود ، عايشه وحفصه گفتند : اين زن با آن جمال نيكو ، دل پيغمبر را مى‏ربايد ، ديگر به ما ميلى نخواهد كرد ، لذا در صدد توطئه برآمدند وبه وى گفتند : هرگاه پيغمبر به نزد تو آيد ، تو از آميزش خوددارى كن كه وى بيشتر به تو دل بندد ، چون پيغمبر به نزد سناة آمد ، از او تقاضاى همخوابگى نمود . وى گفت : از تو به خدا پناه مى‏برم . حضرت چون اين سخن از او شنيد خود را واپس كشيد واو را طلاق گفت . پيغمبر (ص) زنى را از قبيله كنده اختيار نمود كه پيش از تصرف او مرگ فرزندش ابراهيم اتفاق افتاد. آن زن گفت : اگر او پيغمبر بودى پسرش نمردى . چون حضرت شنيد ، وى را نيز طلاق گفت . اين دو زن پس از رحلت پيامبر به نزد ابوبكر آمدند وگفتند : ما را خواستگارى كرده‏اند ، مى‏خواهيم ازدواج كنيم ، نظر شما در اين باره چيست ؟ ابوبكر با عمر مشورت نمود ودر نتيجه آنها را اجازه ازدواج دادند ، هر دو ازدواج كردند وهمسران آن دو يكى به مرض جذام وديگرى به جنون دچار گشت .
عمر بن اذينه گويد : من اين حديث را براى زراره وفضيل نقل كردم ، آن دو از امام باقر (ع) روايت كردند كه فرمود : پيغمبر(ص) از هر چه نهى نمود ، مخالفتش كردند ، حتى با همسرانش نيز پس از وفاتش ازدواج نمودند . وحضرت آن دو زن را نام برد . (بحار : 210 - 173ج�22)
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید