توي باغا گل سرخي توي آسمون ستاره
جايي رو سراغ ندارم كه نشون از تو نداره
تاريخ تولد تو توي دفتر حسابم
شب كه چشمام و مي بندم باز نمي ذاري بخوابم
عكس تو جور عجيبي توي چشمام مي درخشه
ديوونم خدا مي دونه كاش خودش من رو ببخشه
توي تابستون نسيمي آفتابي توي زمستون
تو هموني كه گرونه نمي ياد به دستم آسون
وقتي من تو آسمونم تو توي راه زميني
مشكل اينه چون عزيزي هر جا باشي نازنيني
سفر دور و درازت بي خطر باشه الهي
بي خبر من و گذاشتي ولي نه تو بيگناهي
قيمت نگاه نازت خيليه مث صداقت
مث خوب بودن تو سختي واسه اثبات رفاقت
توي خرداد گل ياسي توي آبان گل مريم
چه شكنجه ي قشنگي مي كشي من و تو كم كم
چه تفاهمي تو عاقل دل من مات و ديوونه
درمونم دست چشاته اينم آخرين بهونه
دل تو يه وقتا سنگه يه روزم ممثل بلوري
شبا گاهي قرص ماهي يه روزم يه تيكه نوري
حوصله كه داشته باشي دو سه جكله مي گي گاهي
اما ميلت كه نباشه نمي دي حتي نگاهي
چون غروب خيلي قشنگه تو خود غروبي
چي بگم قحطي واژه ست هر چي هست خيلي خوبي
عكس نازت رو گذاشتم گوشه ي سفيد دفتر
تا ديگه هيچكي نبينه يكي كمتر باشه بهتره
مث آسمون عجيبي شبي آبي شبي قرمز
ولي هر رنگي كه باشي من و دوست نداري هرگز
يه روزي مي شي يه دريا فرداش اما مثل كوهي
هر چي كه دلت مي خواد باش هر جا باشي با شكوهي
پره از اسم قشنتگت صفحه صفحه ي كتابم
به همون تعداد اسما تو ولي دادي عذابم
لااقل خوب شد كه لطفي كردي و واسم نوشتي
معني حرف تو اين بود كه مطيع سرنوشتي
دلم و دادم به دست تو براي يادگاري
قابلي نداره بردار مي دونم دوسم نداري
وقتي كه بارون مي گيره چشام از عشق تو خيسه
دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه
تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي
كاش يه روز بهم بگي كه من همونم كه مي خواستي
گلايه
ديگر مرا به معجزه دعوت نمي کني
با من ز درد حادثه صحبت نمي کني
ديريست پشت پنجره ماندم که رد شوي
اما تو مدتي ست اجابت نمي کني
قدلي که داده اي به من از ياد برده اي
گفتي ز باغ پنجره هجرت نمي کني
بيمار عشق توست پرستوي روح من
از اين مريض خسته عيادت نمي کني
باشد برو ولي همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هيچ خرج صداقت نمي کني
يکبار از مسير نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته که فرصت نميکني
گل هاي باغ خاطره در حال مردنند
به ياس هاي تشنه محبت نمي کني
رفتي بدون آنکه خداحافظي کني
ديگر به قاب پنجره دقت نمي کني
امروز سيب سرخ رفاقت دلش گرفت
اين سيب را براي چه قسمت نمي کني
يعني من از مقابل چشم تو رفته ام
اين کلبه را دوباره مرمت نمي کني
زيبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هيچ وقت رعايت نمي کني
به چشماي خودت قسم
به چشماي خودت قسم ديگه بهت نمي رسم
وصال تو خياليه واي که دلم چه حاليه
يادت مياد بهارمون دل ها ي بي قرارمون؟
قايم شدن تو کوچه ها دور از نگاه بچه ها
بازي هاي عروسکي آخ که چه حيف شد کودکي
يک کم برس باز به خودت مي خوام بيام تولدت
اونوقت ها اينجوري نبود راهت به اين دوري نبود
حالا که عاشقت شدم نيستي ديگه مال خودم؟
پاييز چه فصل زرديه عاشقي هم چه درديه
گم شده باز بادبادکم تو نمياي به کمکم
مي خوام دستات رو بگيرم تو بموني من بميرم
عاشقي هم نوبتيه آخ که چه بد عادتيه
من نگرانم واسه تو قبله ديگران نشو
اشکم به اين زلاليه دل تو از من خاليه
تو مه عشق تو گمم هلاک يه تبسمم
تو شدي مال ديگري چه جور دلت اومد بري ؟؟
قفل ها که بي کليد شدن چشمها به در سفيد شدند
چه امتحان خوفيه دوريت دوريت عجب غروبيه
بارون شديده نازنين از تو بعيد نازنين
خاطره رو جا نگذاري باز من رو تنها نگذاري
اون وقت ها مهمونت بودم دنيا رو مديونت بودم
اون وقت ها مجنونم بودي کلي پريشونم بودي
قصه حالا عوض شده صحبت يک تولد
قلبت رو دادي به کسي؟؟ يک کم واسم دلواپسي ؟؟
ميترسي که من بشکنم پشت سرت حرف بزنم
من!!!مني که بوسيدمت تو اون غروب که ديدمت
تو واسه من ناز ميکني؟؟ ناز ميکشم باز مي کني
اين رسمش نيلوفرم؟؟ من که ازت نمي گذرم
ستارمون يادت مياد دلواپسم خيلي زياد
فقط تماشا ميکني بعد عشق رو هاشا ميکني؟؟؟؟
چه لطفي به من ميکني تکليف رو روشن ميکني
ميگي گذشت گذشته ها چه راحتند فرشته ها
سر به سرم که نگذاري بگو بگو يکم دوستم داري؟؟؟
نمي موني من ميمونم ميري يک روزي مي دونم
اول ها مهربون ترند اون هايي که همسفرند
اشک من هم که جاريه نگه دار يادگاريه
ميسپارمت دست خدا اگه دوستم داشتي بيا
|