
02-24-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آيينه..
آيينه دلم ز چه زنگار غم گرفت
تار اميدها همه پود الم گرفت
گفتم مرا نياز به نازش نمانده است
فرصت طلب رسيد و سخن مغتنم گرفت
او را كه با سخن به دلش ره نبرده ام
از ره رسيده اي به سپاه درم گرفت
اشك از غرور گرچه ز چشمان من نريخت
هنگام رفتنش نگهم رنگ نم گرفت
يك عمر گشتم از پي آن عمر جاودان
گشت زمانه عمر مرا دم به دم گرفت
نازم بدان نگاه كه او با اشاره اي
نام مرا ز دفتر هستي قلم گرفت
من با كه گويم اينغم بسيار كو مرا
در خيل كشتگان رخش دست كم گرفت
برگرد اي اميد ز كف رفته تا به كي
هر شب فغان كنم كه خدايا دلم گرفت
در سينه ام نهال غمش نشاند عشق
باري گرفت شاخ غم و خوب هم گرفت
تا بگذرد ز كوه غم عشق او حميد
دستي شكسته داشت به پاي قلم گرفت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|