نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 02-28-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض زندگی روی دور كُند


زندگی روی دور كُند


پاورچین «مجموعه داستان كوتاه طنز»
نوشتهٔ رفیع افتخار
انتشارات طاق‌بستان
چاپ اول، 1387

«پاورچین» اسم خوبی نیست. اسم خوبی برای عنوان یك مجموعه داستان كوتاه نیست. اسم خوبی نیست چون بیش‌تر داستان‌های كتاب طنز‌آمیزند و این نام بی‌اختیار مخاطب را به یاد یكی از سریال‌های 90 شبی «مهران مدیری» می‌اندازد. عنوان كتاب اگرچه چنگی به دل نمی‌زند اما بعضی از داستان‌های كتاب از اسم‌های بدون كلیشه‌ای برخوردارند. اسم‌هایی مانند «كوچك‌سازی»، «پشت خاكی» و «سفر ایام نوروزی همراه وراث» كه مخاطب را برای خواندن این داستان‌ها كنجكاو می‌كند. نویسندهٔ داستان‌های پاورچین از آن دسته نویسندگانی است كه برای سوژه‌یابی حتی از نوشتن دربارهٔ شیر‌مرغ هم دریغ نمی‌كند! سوژه‌هایی كه دور و برمان را پر كرده‌اند ولی ما بدون توجه به آن‌ها، هنوز برای نوشتن داستان، به دنبال سوژه می‌دویم! مثل سوژهٔ داستان «روزی كه پایم شكست» كه روایت شكستن پای كارمندی است كه مجبور است دو ماه به مرخصی استعلاجی برود اما رئیس اداره‌اش به هیچ وجه زیر بار غیبت دو ماههٔ او نمی‌رود و به جای دكتر او تصمیم‌گیری می‌كند كه چه مدتی برای استراحت او در منزل كافی است! پاورچین شامل ده داستان كوتاه است كه در میانشان البته به سوژه‌های كلیشه‌ای و شعار‌زده هم برمی‌خوریم. مثل سوژهٔ‌ داستان «سفر به قفس» كه دربارهٔ سفر یك خواهر شهرستانی ـاز بهشت شهرستان خودش در واقع!ـ به پایتخت كشور یعنی تهران ـ‌همان قفس!ـ است؛ سوژه‌ای كه تا به حال دستمایهٔ نوشتن داستان‌های زیادی توسط نویسندگان شهرستانی شده است و در همهٔ آن‌ها به جای آنكه با یك روایت داستانی روبه‌رو بشویم؛ با بیانیه‌هایی متعصب و توهین‌آمیز بر ضد تهران و تهرانیان رو‌به‌رو هستیم. بیانیه‌های كه از منطق و توجیهات منسجمی هم برخوردار نیستند.
به نظر من بهترین داستان طنز كتاب، همان داستانی است كه عنوان روی جلد كتاب را هم به خودش اختصاص داده. داستانی كه از مهم‌ترین خصیصهٔ طنز یعنی تضاد برخوردار است و از زن و شوهری به نام «شكلات» و «ضربت» حرف می‌زند كه به نوعی جایشان در بنیاد خانواده عوض شده یعنی شكلات خانم سركار می‌رود و پول در‌می‌آورد و آقا ضربت توی خانه می‌ماند و كهنهٔ بچه می‌شوید! نویسنده در این داستان به نوعی مردان بی‌عرضه و بی‌كار امروزی را به نقد كشیده و در مقابل زنانی را كه مثل مرد كار می‌كنند و زحمت می‌كشند؛ تحسین كرده است. تازه انتقاد نویسنده از مردان به همین جا ختم نمی‌شود بلكه در ادامهٔ داستان خود، رفتار و منش زنانهٔ بعضی از مردان را نیز با استفاده از ویژگی بزرگنمایی، به سخره می‌گیرد: «ضربت از خوشحالی جستی زد. زنش قول داده بود؛ برایش یك گردنبد و یك دستبند طلا بخرد. شكلات دوست نداشت؛‌ ناخن‌های شوهرش بلند باشد اما در مقابل خرید گردنبد و دستنبد طلا سر تعظیم فرود ‌آورده بود. ضربت مردهای زیادی را نشانش داده بود كه گردنبد به گردن و دستنبد به دست در كوچه و خیبابان قدم می‌زدند. وی شادمان از برآورده شدن آرزویش خود را به آینه رساند. با آن پاهای كوتاه، شلوار جین پت و پهن و دماغ عقابی خود را با گردنبد و دستبند مجسم می‌كرد. چه ماه می‌شد!‌ـ‌ص 70ـ» از دیگر نكات مثبت قلم نویسندهٔ كتاب پاورچین، كشش و جذابیتی است كه در بیش‌تر داستان‌های او با مخاطب همراه می‌شود. كششی كه مخاطب را به خواندن ادامهٔ داستان‌ها تشویق و او را با تك‌تك شخصیت‌های داستان درگیر می‌كند. داستان «سفر ایام نوروزی‌ با وراث» شاهد مثال خوبی برای این ادعاست. داستان مردی كه با اهل و عیال راهی یك سفر نوروزی می‌شود اما پیشاپیش به خاطر خرج و مخارج زیاد سفر از نظر روحی به هم می‌ریزد و حتی سر صد تا تك تومان با یك مسافر‌كش بیچاره گلاویز می‌شود! بزرگترین مشكلی كه با كتاب داشتم اما نام‌های عجیب و غریب و در عین حال بی‌مزهٔ شخصیت‌های داستان بود. نام‌هایی كه به نظر می‌رسد نویسنده برای نمك‌دار شدن داستان‌هایش از آن‌ها استفاده كرده اما با توجه به اینكه همهٔ داستان‌های كتاب از موضوعات رئال برخوردارند؛ حسابی توی ذوق می‌زند. نام‌هایی مثل: «صندوق»، «نمانده»، «بازمانده» و «بمانده» كه حتی اگر به درد شخصیت‌های داستان‌های فانتزی بخورند؛ مناسب داستان‌های این مجموعه نیستند. با این همه به گمانم در قحطی انتشار مجموعه داستان‌های طنز، پاورچین جرقه‌ای است كه می‌تواند سوزن بزرگی به طنزپردازان ژورنالیست بزند تا آنها نیز برای دوام بیش‌تر آثار خودشان هم كه شده، به طنز در قالب داستان نیز روی بیاورند.



__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید