ادم مختار به اختیار در انتخاب چند گزینه ی جبری از پیش تهیه شده س ...
ادم محبوس در یه اتاقه فقط اجازه داره هر کجا که خواست بشینه مختار زیر یه چارچوب محدود جبریه .
مثلا یه زندانی ازاده که غذاشو نخوره یا بخوره میتونه کتابش رو برعکس بخونه میتونه کفش هاش رو تا به تا پا کنه میتونه خودش رو با چنگال غذاش بکشه یا با قطع کردن رگش زندان بان که توی اتاق بزرگتریه هم توی زمان کارش تنها مختاره یه سری کارهای محدود رو انجام بده اسمش اختیار داشتنه اما نهایتا اونم زندانیه ...
حالا هر چی روبه بیرون تر میری یه عده اختیار بیشتری دارند اما باز هم اسمت موجود مختار به انتخاب یک سری چیز جبریه ....
شما به قناریتون اب و دونه دادی اون فقط این اختیار رو داره که هرکدوم از این دو رو که شما براش تعیین کردی بخوره یا نخوره ... اختیار اینو نداره که الان فلان چیز دیگه رو بخوره یا نخوره ...
به هرحال ...
نظر من در مورد ازادی و جبر و اختیار ادما اینه ...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|