به روي گونه تابيدي و رفتي
مرا با عشق سنجيدي و رفتي
تمام هستي ام نيلوفري بود
تو هستي مرا چيدي و رفتي
سفری باید کرد .......
تا به عمق دل یک پیچک تنها
که چرا اینچنین سخت به خود می پیچد
شاید از راز درونش بشود کشفی کرد
شاید او هم به کسی دل بسته ست
لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان
دیدی ز لبت بوسه گرفتم به چه عنوان
قلب من در هر زمان خواهان توست
اين دو چشمان عاشقم مهمان توست
گرچه لبريز از غمي درمانده ام
اين نگاهم در پي درمان توست
نه دل در دست محبوبي گرفتار
نه سردرکوچه باغي بر سر دار
از اين بيهوده گرديدن چه حاصل؟
پياده مي شوم ، دنيا نگهدار
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )