
03-17-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حقوق كارمندى و پز مهندسى
حقوق كارمندى و پز مهندسى
هماهنگي دخل و خرج در خانه
بعضى ها با حقوق كارمندى ، پز مهندسى مى دهند... كه نتيجه اش پيدايش بحران در معيشت خانواده است.
برنامه ريزى اقتصادى و به تعبير روايات اسلامى " تقدير المعيشه " ، يكى از اركان ثبات و پايدارى بنيان خانواده است و بدون آن ، جاى پايى براى بروز اختلاف پيش خواهد آمد.
زن و شوهر (و به تبع ، فرزندان خانه ) بايد موازنه اى معقول و منطقى بين دخل و خرج ايجاد كنند و با پذيرش واقعيت ها، مانع مساله ساز شدن توقعات فردى شوند.
زنان خانه دار، مديريت امور خانه را اگر بر محور قناعت و پرهيز از خرج هاى غير لازم و تشريفاتى و تجملاتى تنظيم نكنند و از شوهران خود ، توقعات غير منصفانه و بى جا و خارج از توان مالى و ميزان در آمد او داشته باشند ، يا هزينه هاى غير ضرورى را بر آنان تحميل كنند ، بايد منتظر بروز تنش باشند.
اساس خانواده و زندگى مشترك ، بر همكارى است . اگر هر يك از زن و شوهر، طلبكارانه يا تحميل گرانه با طرف مقابل برخورد كنند ، آن تفاهم پديد نخواهد آمد.
سست شدن پايه هاى نهاد خانواده ، گاهى در اثر همين مسايل مادى و اقتصادى است و آغاز آن هم چه بسا از امور جزئى و بى اهميت است و سر از بحران در مى آورد.
خرد يا هوس ؟
ثروت و امكانات ، براى تامين رفاه معيشتى و آرامش روحى و سكون خاطر است و نبايد گذاشت به مايه تشنج و ماده اختلاف تبديل شود.
به كار گيرى عقل و تدبير در تنظيم اقتصادى خانواده ، ايجاب مى كند كه از چشم و هم چشمى و رقابت هاى كمر شكن يا حسادت هاى خانمان برانداز، پرهيز كنند و اجازه ندهند هوس به جاى عقل بنشيند و صفاى زندگى را از ميان بردارد.
قناعت يكى از شيوه هاى خردمندانه در مصرف و خرج است .
به تعبير حضرت على (عليه السلام ): القناعة مال لا ينفد؛ (1) قناعت ، ثروتى پايان ناپذير است .
نقطه مقابل قناعت و ميانه روى و اعتدال اقتصادى ، ولخرجى و اسراف است كه هم ناسپاسى به نعمت هاى خداست ، هم زمينه ساز بروز فقر و تنگدستى است و هم هدر دادن امكانات است كه نابخردانه است . خرج هاى اسرافكارانه هرگز ستوده نيست و كسى كه خردمند باشد ، كس ديگر را بر ولخرجى نمى ستايد ، بلكه ملامت هم مى كند و اگر هم كسى در اثر اسراف و تبذير و ريخت و پاش به فقر و افلاس كشيده شد ، دل كسى بر او نمى سوزد و جاى ترحم نيست ، چرا كه هر چه كرده خود كرده است .
اين مضمون كلام امير المومنين (عليه السلام ) است كه فرموده است : اسرافكار را واگذار كه نه بخشش او ستايش انگيز است ، نه تنگدستى اش ترحم انگيز. (2)
تجمل گرايى ، بيش از آنكه راحتى بياورد ، ناراحتى مى آفريند و به جاى آرامش ، زندگي ها را دستخوش آشفتگي ها و زلزله هاى ويرانگر مى سازد. در وراى بسيارى از چهره هاى به ظاهر شاد و شنگول طبقات مرفه و تشريفاتى ، غمى سنگين و اضطرابى دايمى نهفته است .
كيست كه نداند درون اين گونه خانواده ها كه با هم به رقابت و چشم و هم چشمى پرداخته اند ، چه مصيبت ها و مشكلات و كدورت ها پنهانند كه گاهى هم سرباز كرده و به بيرون درز مى كنند!...
نه اسراف ، نه بخل
مديريت اقتصادى خانه ، نيازمند ايجاد توازن در دخل و خرج و به كار گيرى عقل و مصلحت به جاى هوس و اسراف و تبذير است . در اين مسئله ، زن و مرد سهيم و شريكند ، و بايد براى رسيدن به سطح معتدل در معيشت ، همكارى داشته باشند و بكوشند ، نگذارند مسايل مالى در زندگى مشترك ، عواطف انسانى و مهر و صفا را تحت الشعاع قرار دهند.
حركت در مرز تعادل دشوار است . مواظبت بر اينكه نه گرفتار بخل و امساك شود و نه در دامن اسراف و ولخرجى بيفتد، هوشيارى و منطق مى طلبد. برخى به عنوان اينكه بايد قناعت كرد و حسابگر بود ، بر خانواده خود سخت مى گيرند و گاهى حق آنان را هم تضييع مى كنند. برخى هم به عنوان اينكه بايد دست و دل باز و بخشنده و كريم بود ، مال خود را هدر مى دهند و ولخرجى مى كنند.
حضرت امير (عليه السلام ) در سخن حكيمانه اى به رعايت مرزى معتدل ميان اين افراط و آن تفريط دستور مى دهد و مى فرمايد:
كن سمحا و لا تكن مبذرا، و كن مقدرا و لا تكن مقترا(3)؛
بخشنده باش ، ولى نه ولخرج و اسرافكار، و اندازه گير باش ، ولى نه سختگير و بخيل .
آنچه در آغاز زندگى و تشكيل خانواده و در هنگامه ي خواستگارى و عقد و عروسى به نظر نا چيز و غير مهم جلوه مى كند ، گاهى در آينده سبب بروز مشاجرات و اختلاف مى شود.
در گرما گرم اول ازدواج ، شايد هر دو طرف براى پا گرفتن يك وصلت ، چنين وانمود كنند كه با هر شرطى موافقند و در هر شرايطى سازگارند و هر مهريه اى را مى پذيرند. ولى در بستر زمان ، وقتى به نتوانستن برخورد كنند ، ناسازگارى چهره زشت و ناهنجار خود را نشان مى دهد.
در ايجاد تفاهم اقتصادى در زندگى مشترك ، دو جانب مؤثر است :
يك طرف قضيه به بانو مربوط مى شود ، طرف ديگر به آقا.
يكى بايد قناعت به خرج دهد ، يكى هم بايد بر تلاش بيفزايد.
زن بايد كم توقع و صبور باشد ، مرد هم بايد از بخل و سختگيرى بى مورد و بيش از حد دست بردارد.
هزينه هاى لازم
گر چه تامين مخارج زندگى بر عهده مرد خانه است ، ولى زن نيز نبايد خارج از وسع و توان مادى شوهر، توقع داشته باشد.
گر چه زن ، بايد صبورى و تحمل و قناعت پيشه كند ، ولى مرد هم بايد در حد توان و وسع خويش ، بر زن و فرزندان خود وسعت و گشايش دهد و از آنچه خداوند روزى كرده است ، خرج كند. اين همكارى ، به استحكام بنيان خانواده كمك مى كند.
در حديثى امام كاظم (عليه السلام ) فرموده است :
ينبغى للرجل ان يوسع على عياله كى لا يتمنوا موته (4)
سزاوار است كه مرد، بر خانواده خود گشايش و وسعت دهد ، تا اهل خانه آرزوى مرگ او را نداشته باشند.
و اين سخن ، شوخى نيست . نمونه هاى واقعى آن را در جامعه خودمان فراوان مى توان يافت . خرج كردن براى خانواده و رفع نيازهاى آنان ، تاكيد و سفارش پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) است كه فرمود:
ابدا بمن تعول ... (5) از خانواده و افراد تحت تكفل خود آغاز كن .
اگر مرد ، در حدى كه وظيفه اوست و در توان او مى گنجد ، به تامين نيازهاى همسر و فرزندانش نپردازد ، هم از چشم ها مى افتد ، هم آنان عقده اى مى شوند ، هم حقشان زير پا گذاشته مى شود .اگر مرد آنچه را كه حق خانواده است ، تهيه كرد ، منت هم نبايد بگذارد.
پس هم بايد به تعادل اقتصادى انديشيد ، هم از ريخت و پاش هاى غير ضرورى در مخارج و مصارف پرهيز كرد ، هم سختگيرى هاى بى جا و آزار دهنده را كنار گذاشت ، هم با تفاهم و تبادل نظر به برنامه ريزى درست و قوام بخش زندگى پرداخت ، هم معيار خرد و منطق را به كار گرفت نه هوس ها و تجمل گرايي هاى مشكل آفرين و چشم و هم چشمي هاى حسودانه را ، هم نيازهاى واقعى را از نيازهاى كاذب باز شناخت ، هم بر سختي ها و ناداري ها و كمبودها تحمل داشت ، هم صفاى خانه و خانواده را با مطرح ساختن نزاع هاى مالى و پولى بر هم نزد ، هم سطح زندگى را بر مبناى سطح در آمد تنظيم كرد و استوار ساخت ، هم از درون خانواده هاى گرفتار تشريفات كه بسيار تلخ و رنج آور است عبرت گرفت ، هم خواسته هاى خود را بر طرف مقابل تحميل نكرد ، هم قناعت را به عنوان يك سرمايه معنوى پاس داشت ، كه گفته اند: چو دخلت نيست ، خرج آهسته تر كن .
پي نوشت ها :
1- نهج البلاغه ، فيض السلام ، حكمت 54.
2- غرر الحكم ، (چاپ دانشگاه )، ج 7،ص 160.
3- نهج البلاغه ، حكمت 32.
4- من لا يحضره الفقيه ، ج 2، ص 68.
5- وسائل الشيعه ، ج 6، ص 323.
منبع : تلخيص شده از كتاب " الفباى زندگى (آشنايى با اصول و عوامل تحكيم خانواده ) "
نويسنده : جواد محدثى
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|