موضوع: کنفوسیوس
نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 04-18-2008
rastakhiz_tatu آواتار ها
rastakhiz_tatu rastakhiz_tatu آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
نوشته ها: 92
سپاسها: : 0

9 سپاس در 7 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اصول اخلاقی كنفوسیوس
در زمان وی اعمال انسان‌ها به فساد كشیده شده بود اما اعمال نیك در درون آن‌ها برای اصلاح وجود داشت. اوضاع اجتماعی فاسد بود ولی قابلیت بهبود داشت. در چین وضعی بود كه مردم از مكارم اخلاقی دور شده بودند و باید بر اساس قائده (لی) كه كنفوسیوس آن را مطرح كرده و به راه راست هدایت می‌شدند.


قائده لی
اساس و پایه‌ای برای اصلاح جامعه است كه به معنای پاكی / طهارت / ادب / انسانیت / تشریفات / سرمشق اعمال مذهبی است. در كتاب لی چی راجع به این موضوع توضیح داده شده است. كنفوسیوس می‌گوید: اصول عدالت بنیان نظام اجتماعی را مطرح می‌كند و به وسیله لی حقوق رسمی افراد روشن می‌شود و یك نوع اعتدال اجتماعی را بوجود می‌آورد. كلیات كنفوسیوس درباره لی می‌گوید: عامل اساسی در انتظام امور و حسن روابط بشری با این قائده است. و در 5 اصل خلاصه می‌شود.

1- رابطه سلطان با رعیت

2- رابطه پدر با فرزند

3- رابطه شوهر با زن

4- رابطه برادران بزرگ‌تر با برادران كوچك‌تر

5- رابطه دوستان با دوستان و برخی روابط پایین‌تر


قاعده شو
این قاعده زمانی مطرح شد كه یكی از شاگردان كنفوسیوس از او سئوال كرد كه آیا كلمه‌ای و یا جمله‌ای پیدا می‌شود كه برای همه انسان‌ها در طول همه عمرها دستور عمومی باشد؟

كنفوسیوس گفت: بله

عمل متقابل یعنی (شو) یعنی آن چه كه به خود روا نمی‌داری به دیگران هم روا مدار. كنفوسیوس تاكید زیادی داشت كه حكومت‌های سرزمین چین در جهت آسایش مردم قدم بردارند و خاقان‌ها و وابستگان به حكومت باید حقوق حقه مردم را پاس بدارند. پیران و جوانان هر یك در حد خود وظیفه دارند كه باید همیشه آن را مد نظر داشته باشند. این وظایف در كتاب لی چی به روابط 5 گانه شهرت دارد.

1- بایستی پدر به پسر از روی شفقت بنگرد و پسر هم نسبت به پدر مشفق باشد.

2- برادر بزرگ‌تر نسبت به برادر كوچك‌تر با لطف و مدارا رفتار كند و برادر كوچك‌تر نسبت به برادر بزرگ‌تر خاضع و متواضع باشد.

3- شوهر باید نسبت به زن عادل باشد و زن نسبت به شوهر مطیع و فرمانبر باشد.

4- زیر دستان و بالادستان دلبستگی و علاقه نشان دهند و زیر دستان نسبت به بالادستان فرمانبردار و تابع باشند.

5- بایستی حكمرانان نسبت به اتباع خود مهربان باشند و اتباع هم نسبت به حكمرانان وفادار باشند.

او می‌گوید اگر این 5 خصلت در جامعه باشد آن جامعه به عالی‌ترین مرتبه پاكی و صفا و فضیلت خواهد رسید. و اگر آن را اجرا كنند ظلم، جنگ و نزاع از بین می‌رود و مردم به سعادت ابدی می‌رسند. كنفوسیوس در گفته‌هایش علاقه زیادی را نسبت به خانواده ابراز می‌كند و جز اصول آیین او محسوب می‌شود. و این اصل را چینی‌های امروزی هم در رفتار خود رعایت می‌كنند.

در آیین كنفوسیوس آمده است كه هر جوان نوبالغی باید از روی خلوص و با همه توان از بدو تولد تا پایان عمر؛ خودش را وقف خانواده كند. فرزند خانواده اول باید مطیع پدر و در صورت عدم آن مطیع برادر بزرگ‌تر باشد. در مقابل هر پدری هم برای ایجاد سعادت و سلامت افراد خانواده مسئولیت دارد. او مسئولیت دارد تا فرزندانش را به صفات ستوده پرورش دهد كه در راس آن اخلاق است. وی در جایی می‌گوید: تا زمانی كه پدر در قید حیات است پسر باید مطابق میل او رفتار كند و هنگامی كه فوت كرد فرزند باید رفتار و كردار او را در نظر بگیرد و مدت 3 سال همان رفتار و كردار را عمل كند تا متقی و رستگار شود. و در جای دیگری عنوان می‌كند كه پسر سعادتمند و فرخنده پسری است كه جز به واسطه بیماری و مریضی كه به اجبارش می‌آید به هیچ عنوان نباید كدورت و ملال خاطر پدر را فراهم سازد.

او در جایی می‌گوید: فرزند خوب نه آن است كه در صورت توانایی به پدر و مارد خود كمك كند غذا بدهد؛ زیرا این كار در بین جانوران هم هست. پسر خوب آن است كه بر والدین خویش احترام بگذارد. به طوری كلی در سخنان كنفوسیوس یك ارتباط و هماهنگی بین پدر و فرزند مطرح است. كنفوسیوس در باب رابطه پادشاه و رعیت می‌گوید: هرگاه پادشاهان و ملوك این قاعده عالی را كه بنیان مدنیت فاضله است رعایت بكنند اوضاع دولت آن‌ها دگرگون خواهد شد. همه مردم از صاحب منصبان عالی تا فقیرترین افراد در سراسر مملكت تقوا و فضیلت را پیشه خود خواهند كرد. او می‌گفت پادشاهی كه مملكت را با تقوا اداره كند هم چون ستاره درخشان شمالی خواهد بود كه بر جای خود ثابت است و دیگر ستارگان به دور او می‌چرخند. او در زمانی به یكی از روسای قبایل گفت: كه مرد گرانمایه و بزرگ می‌یابد همیشه قاعده شو را در نظر بگیرد. یكی از حكمرانان از او سئوال كرد كه قاعده حكمرانی چیست؟ گفت همه چیز را تقسیم و راست داشتن و اگر شما مردم زیر فرمان خود را به درستی و راستی راهنمایی كنی هیچ كس از صراط مستقیم منحرف نخواهد شد. همین حاكم روزی از او سئوال كرد كه اعدام چه ضرورت دارد؟ اگر شما از روی نیت خالص و عقیده راسخ در این راه حركت كنی كه خوب و نیكو باشید مردم سرزمین شما هم خوب و نیكو خواهند شد. تقوا و فضیلت پادشاهان مانند باد است و مشیت افراد مانند گیاهان چمن. البته گیاه در برابر باد خم شده و سر تعظیم فرود می‌آورد. او درباره سیاست آن روزگار می‌گوید: انسان‌ها طبیعتاً خوب و نیكو هستند. از این رو به فطرت ساده هر گاه از اولیا و فرمانداران و بزرگان خود خوبی و نیكی ببینند از آن خوبی‌ها و نیكی‌ها استفاده می‌كنند. پس اگر در سرزمینی 100 سال پشت هم پادشاهان به خوبی سلطنت كنند جرم و جنایت به خودی خود از بین می‌رود. و در این صورت اعدام هیچ جایگاهی نداد. از سخنان او استنباط می‌شود كه زندگانی خوب به عقیده او زندگی روحانی است. زندگی خوب در وضع قوانین و شرایع نیست. فرمانروا و رئیس خوب می‌باید سرمشق صلح و پیشوایی پسندیده باشد و اگر چنین بود به طور قطع فجایع و جنایات از بین می‌رود.در حالی كه قوانین و نظامات مقرر در سرزمین‌های مختلف خود موجب جنایت می‌شود. حكومت فاضله و دولت منظم را نمی‌توان به زور قانون منهدم كرد بلكه تنها بانی و موجب گسترش فضیلت در بین مردم اعمال پسندیده است. همین كه درستی و صداقت و همكاری صحیح در بین پادشاهان برقرار شد دیگر به قانون نیازی نیست. اگر امیر و یا حكمرانی پاكدامنی پیشه كند دل او پاك و طاهر می‌شود و افكارش بی‌غش می‌شود و در این صورت كار حكومت او نظام پیدا می‌كند و دولتش سروسامان پیدا می‌كند و زیر دستان او به تقلید از او راه عدالت و داد را پس می‌گیرند و به سعادت می‌رسند.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید