نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 04-18-2008
rastakhiz_tatu آواتار ها
rastakhiz_tatu rastakhiz_tatu آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
نوشته ها: 92
سپاسها: : 0

9 سپاس در 7 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همچنین باید دانست که تاریخ تفکر فلسفی در ایران، مانند تاریخ تفکر فلسفی در دیگر نقاط جهان پیدایش و تکامل و نبرد ماتریالیسم را در انواع اشکال جنینی یا رشد یافته اش علیه ایده آلیسم، شیوه دیالکتیک را علیه طرز تفکر متافیزیک، نشان می‌‌دهد. نبرد آته ئیسمà ( به انواع اشکال ابتدایی آن مانند الحاد و آزاد اندیشی و شکاکیت مذهبی) علیه مذهب نیز به ناچار و به سبب خصلتِ مذهبی داشتنِ برخی از جهان بینی‌های مورد بررسی، باید در تاریخ فلسفه ایران وارد گردد، گر چه اصولا مطالعه این نبرد به مبحث آته ئیسم علمی که آن را باید مبحثی شمرد، تعلق دارد.

تردیدی نیست که رشد بسیار بطئی قوای مولده در ایران و تحول کُند و گاه رکود آمیز اقتصادی و اجتماعی جامع کشور ما مانع شد که تکامل ماتریالیسم، دیالکتیک و آته ئیسم به اوج لازم برسد. با این حال عناصر و هسته‌های ماتریالیستی، دیالکتیک و آته ئیستی فراوان و گران قدری در ارثیه فلسفی کشور ما وجود دارد که باید آن‌ها را باز شناخت و عرضه داشت.


جهان بینی‌های ایرانی پیش از اسلام
سیر تفکر فلسفی در دوران پیش از اسلام عرصه زمانی پهناوری را ( حداقل از آغاز پیدایش و بسط جهان بینی زرتشتی، شاید در اواخر دوران مادها و آغاز هخامنشیان) تا غلبه اعراب را در بر می‌‌گیرد. در این دوران طویل که متأسفانه اطلاعات ما درباره حیات معنوی آن به اندازه کافی رسا نیست و حتی از مدارک موجود نیز استفاده جامع برای روشن کردن زندگی معنوی و عقلی این دوران نشده، تفکر ایرانی به سطح تفکر اصیل فلسفی و منطقی نرسید یعنی مقولات اصیل فلسفه و منطق، خود را از هاله اساطیری مذهبی جدا نساخت و با مقولات دینی در آمیخته ماند. با این حال ایران یکی از «مطبح»‌های مهم ساخت و پرداخت ایدئولوژی‌های مذهبی بوده و از این جهت برخی محصولات صادراتی پررونق نیز داشته است مانند مهر پرستی و مانی گری که در شرق و غرب تأثیر ژرف و وسیعی بخشیده است. به علاوه کیش مزدا پرستی و یا به قول مورخین یونانی «فلسفه مغان» بنا به دلایل گوناگون، در نضج جهان بینی فلاسفه یونان مانند هراکلیت و آناکساگو و آمپدوکل و دمکریت و افلاطون موثر بوده است. در دوران پیش از اسلام چهار رشته زندگی فکری و معنوی ایران را، که از جهت مطالعه سیر تفکر فلسفی در کشور ما سزاوار بررسی هستند، باید از هم باز شناخت:

1ـ مذهب، تئولوژی آن و کیش‌های وابسته به آن 2 ـ جریانات الحاد آمیز 3 ـ نظریات غیر مذهبی درباره سیاست و اخلاق 4 ـ جریانات فلسفی مکتسبه از دیگران

اینک هر رشته را مورد مطالعه اجمالی قرار دهیم


مذهب
مسئله آن که آئین مزده یسنهw چگونه از کیش کهن مزدایی و عقاید دیرینه آریایی و ودایی نشأت کرده و تا چه اندازه محصول ابداعات فکری زرتشت سپتیمان پیامبر ایرانی است و یا تا چه حد مجموعه‌ای از پندار و فرزانگی مردم زمانه، خود نکته ایست که علی رغم پژوهش‌های موجود، هنوز به درستی روشن نشده است. در روایات زرتشتی دوران ساسانی از «فرجود کیشان» و «فرتوم دانشان» ( یعنی آن هایی که کیشی جدا از کیش زرتشت داشتند ولی در خورد احترامند، و آنانی که آغازگرِ دانش و معرفتند) یاد شده. در برخی اسناد مانند (اندرزنامه فرجودکیشان) که یک سند نیمه فلسفی است بین عقاید آنان و جهان بینی مزده یسنا خط توازی کشیده شده است. هدف آن بود که عقاید زرتشتی را نوعی بدعت ملحدانه و نفی انکارآمیز عقاید پیشینیان جلوه گر نسازند و آن را بر سنن اندیشه‌های کهن ایرانی مبتنی کنند و این خود قرینه ایست بر پیوند آئین زرتشت با برخی عقاید و نظریات ما قبل. دین زرتشت به طور عمده یک دین «ناتورالیستی» است یعنی در آن قوا و عناصر طبیعت مانند آتش و آب و خورشید و نور و غیره به درجه قدس رسیده اند. با این حال مناسبات اجتماعی نیز در این دین انعکاس پندار آمیز و افسانه گون خود را یافته است و آهورا مزدا و امشا سپندانش در بارگاهِ آسمانی خود ( گروتمان یا عرش) شاه شاهان و پیرامونیانش را در کاخ سلطنت به یاد می‌‌آورند.

دین زرتشت، از آن هنگام که به دین رسمی و یا فائق در ایران بدل شده، یعنی از عصر هخامنشیان، تا دوران ساسانی تحولات بسیاری را گذرانده و به ویژه در دوران ساسانی در آن «رفورم» هایی شده و کتاب اوستا نیز مورد جرح و تعدیل‌ها و کاست و فزودهای فراوان قرار گرفته است. روشن کردن این سیر تحولی آئین زرتشت، مانند روشن کردن شیوه نشأت و پیدایش آن، خود یک امر وابسته به آئین زرتشت مانند کیش «مهر پرستی» (میترائیسم) و کیش ناهید پرستی و کیش زروان پرستی (زروانیسم) رواج و سلطه‌ای بیش یا برابر با مذهب اصلی داشته است. روایات تاریخی حاکی است که بلاش دوم اشکانی نخستین گرد آورنده اوراق پراکنده اوستاست. قرائن متعددی نشان می‌‌دهد که ساسانیان آئین زرتشت را احیاء نکرده اند، بلکه این آئین در دوران اشکانی نیز رسمیت داشته ولی با این همه قوت و رواج کیش‌های نام برده در فوق لااقل نشانه ضعف مذهب اصلی و نوعی هرج و مرج فکری است والا آن همه اقدامات رفورمیستی شاهان ساسانی ضرور نمی‌شد.

از میان کیش‌های وابسته به مزده یسنا، کیش مهر پرستی شایان توجه خاص است. از خوش بختی، منابع در این باره بسیار است زیرا این کیش در آسیای صغیر و یونان و روم انتشار یافت و در این باره مورخین این کشورها اسناد و توصیفات مشروحی ذکر می‌‌کنند. مهر پرستی بدون تردید ریشه بسیاری از عقایدی است که به نوبه خود عرفان تکامل یافته ایرانی را تغذیه کرده است. عقاید گنوستیک ها، نظریات نو افلاطونیان، معتقدات مذهب مسیح و سپس عقاید مانی تحت تأثیر مهر پرستی واقع شده است. به هر جهت در توصیفات مذهبی شیعیان راجع به علی و حسین جلوه هایی از توصیفات مهرپرستان درباره مهر دیده می‌شود که مسلما تصادفی نیست. دامنه تأثیر مهر پرستی در آراء و عقاید مردم ایران از آنچه که گفته شد بیش تر به نظر می‌‌رسد و حتی چنان که برخی از مولفین ایرانی نیز حدس زده‌اند محتمل است که بعضی از نظریات رندان و خراباتیان دوران پس از اسلام با بقایایی از اندیشه‌های مهر پرستی مربوط باشد. از این جهت دقت در اشعار حافظ که در آن از «عابدان آفتاب» نیز یاد شده است کاری غیرمشکور نیست. با این حال باید محتاط بود و از غلو و همانند سازی و قیاسات تاریخی سست پیوند و غیر مستدل پرهیز کرد. به هر صورت مهر پرستی مانند مانی گری یکی از آن دو کیش جهانی است که ایرانیان در اکناف جهان کهن پراکنده‌اند و در زمان کمد ودیوکلسین و گالریوس و ماکسیمیان امپراطور روم «مهر» به خدای اول روم بدل گردید و دامنه سرایت آن به سرزمین آلمان و بریتانیا نیز رسید. یکی از علل اهمیت خاصی که کیش مهر پرستی در سیستم مزده یسنا کسب کرد آن است که «مهر» در این آئین بازمانده‌ای از پانتئون هندی و ایرانی قدیم است و در خود اوستا ستایش‌های بسیار به نام «مهر هزار چشم و هزار گوش» وجود دارد و «مهر دروغان» و منکران این خدای پر فر و شکوه و سخت نکوهش شده اند. لذا پژوهش مهر پرستی از جهت ایجاد ربط بین آئین مزده یسنا با کیش‌های کهن ایرانی و هندی نیز ضرور است.

درباره کیش زروان پرستی که بعدها در دوران ساسانی گسترش یافت بررسی همه جانبه باید انجام گیرد. از این کیش یک جریان مادی نیز نشأت کرده است. به ظن قوی ریشه جبری گری و فاتالیسم ایرانی را در دوران پس از اسلام که علنی و آشکارا درفش شکاکیت مذهبی و عذر منطقی برای نفی معاد، عذاب و عقاب، دوزخ و بهشت، ثواب و گناه بود ( و به ویژه دو آزاد اندیش بزرگوار ایرانی خیام و حافظ از این عذر منطقی برای درهم کوفتن مذهب سود جستند) نیز باید در عقاید زروانی یافت. اگر این حدسیان از لحاظ علمی مبرهن گردد، در آن صورت در فلسفه خیام و حافظ از طرفی کیش عشق و شراب و زیبایی به مهر پرستی و از طرف دیگر کیش قضا و قدر و سرنوشت به زروانیگری مربوط می‌شود و مکتب آزاد اندیشی این دو شاعر فیلسوف دارای محتوی اصیل و کهن ایرانی می‌‌گردد.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید