روزکی چـــــند در جهان بودم بر سر خـــــاک باد پیمودم
ساعتی لطف و لحظهای در قهر جان پاکــــیزه را بــــیالودم
با خرد را به طبع کردم هجو بی خرد را به طمع بـــستودم
آتـشی بر فروخــــــتم از دل وآب دیده ازو بــــــــپالودم
با هواهای حرص و شــیطانی ساعــــتی شادمـــان نیاسودم
آخر الامر چون بر آمد کار رفتـــم و تخم کشته بدرودم
کـس نداند که مــن کـــجا رفتم خود ندانم که من کجا بودم
□
میحاصل عمر جاودانی است بده سرمایهٔ لذت جوانی است، بده
سوزنده چو آتش است لیکن غم را سازنده چو آب زندگانی است، بده
□
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزارخورشید بتافت آخربه کمال ذرهای راه نیافت
□
مایـــیم به عفو تـو تــولاکرده وز طاعت معصیت تبرا کرده
آنجا که عنایت تو باشد، باشد ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده
□
هر هیأت و هر نقش که شد محو کنون در مخزن روزگار گردد محزون
چون باز همین وضع شود وضع فلک از پرده غیبش آورد حق بیرون
□
در پرده سنحق نیست که معلوم نشد کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
در معرفتت چو نیک فکری کردم معلومم شد که هیچ معلوم نشد
نظر برخی از بزرگان درباره ابن سینا
آیت الله خمینی در شرح حدیثی از امام محمد باقر، از ابوعلی سینا به عنوان رئیس فلاسفة اسلام یاد میکنند. و نیز در کتاب «چهل حدیث» خود در شرح حدیثی ار امام جعفر صادق که ایشان هم از امیر مومنان علی (ع) نقل کردهاند، از ابوعلی سینا به عنوان امام فن و فیلسوف بزرگ اسلام نام بردهاند. نظر آیت الله شهید مرتضی مطهری دریاره ابن سینا: استاد مطهری در کتاب «ولادها و ولایتها» از شیخ الرئیس ابو علی سینا به عنوان اعجوبه دهر نام میبرد. و در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» مینویسد: «ابو علی حسین ابن عبدالله ابن سینا، اعجوبه دهر و نادره روزگار، شناختنش یک عمر و شناساندنش کتابی بسیار قطور میخواهد.» از عمر خیام نیشابوری پرسیدند: «درباره اعتراض ابوالبرکات به سخنان شیخ بوعلی چه مو گویی؟» گفت: «ابوالبرکات قدرت فهم سخنان شیخ را ندارد. پس چه اعتراضی میتواند به شیخ بکند و به نتایج افکار او چه ایرادی میتوند بگیرد.» پس از قرن پنجم هر کس میخواست فلسفه بخواند، مجبور بود کتابهای فارابی و ابن رشد و مخصوصا بوعلی سینا را بخواند.
|