
03-26-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کرد ایلام
کرد ایلام
نظر به آن كه این مقاله با هدف بررسی جایگاه زبان كردی ایلامی تهیه شده است، از بحث در باب كردهای مناطق دیگر خودداری میكنیم و به كنكاش درباره كردهای ایلام و كردی ایلامی میپردازیم.
كردها ، جمعیت اصلی و عمده استان ایلام هستند. آنان در شهرهای ایلام، ایوان، مهران، شیروان، چرداول، بدره، بخشهایی از درهشهر، آبدانان و دهلران ساكن هستند. جز كردها، لرها – كه پیوستگی تنگاتنگی با كردها دارند و در سطور بعد بدان اشاره خواهد شد- در بخشهایی از شهرهای درهشهر ، آبدانان و دهلران به سر میبرند.
درصدی از جمعیت استان را در مناطق موسیان و دشت عباس شهرستان دهلران را نیز عربها تشكیل میدهند.
محدودهای كه اینك به نام « استان ایلام» معروف است، از دیرباز محل زندگی كردها بوده است .
از خلال اشارات تاریخی در مییابیم كه؛ پس از شكست ساسانیان ، عمر « قیس بن سلمه الاشجعی» را مأمور جنگ با كردان ماسبذان و صیمره كرده است.
لازم به توضیح نیست كه ماسبذان و صیمره دو استان واقع در محدوده استان ایلام فعلی بودهاند كه اولی در محدوده شهرهای ایلام، ایوان و شیروانچرداول به انضمام مناطق گرمسیری همجوار بوده است و دو كرسی نشینی به نامهای سیروان( در محلی منطبق با روستای سراب كلان شهرستان شیروان چرداول) و اریوجان (منطبق با زرنه ایوان) داشته است.
و دومی مركز ایالت مهرجان قذق واقع در نواحی جنوبی استان بوده است.
مؤلف كتاب الفصوص الفخریه نیر نوشته است: « اكراد قبایل بسیارند و آنها در كوههای ماسبذان و حوالی آنجا می باشند.»
پس از اسلام دو سلسله از خاندانهای كرد به نامهای « آل حسنویه» و « بنی عیار» در فاصله سالهای 348تا507 هـ .ق در ایلام حكومت كردند.
مؤسس سلسله حسنویه، حسنویه پسر حسین، از رؤسای طایفه كرد برزیكانی بود كه در حدود سال 348هـ .ق در كردستان قدرتی به هم رسانید و به حدود دینور ، كردستان، همدان، ماسبذان و لرستان فعلی حكومت كرد. بانی بنی عیار، ابوالفتح محمد بن عیار از كردان شاذنجان(شاذیجان، شانجان) بود.
این حكومت سرانجام در سال 570 به دست اتابكان لر از بین رفت.
اتابكان لر از 570تا 1006 هـ.ق بر ایلام و لرستان و پس از آن، والیان لرستان تا سال 1216 هـ .ق بر ایلام و لرستان و پس ازآن تا 1307 هـ .ش تنها بر ایلام حكم راندند.
علی رغم تمام تحقیقات و پژوهشهای صورت گرفته، در باب كرد و كردی، خاصه كردهای ایلام هنوز ابهامات و ناشناختههای بسیاری وجود دارد.
محققان عمدتاً مطالعات خود را برگویشهای رایج در مناطق كردستان ایران و عراق و تركیه متمركز كرده و میتوان به صراحت گفت تحقیقی در خور و قابل اعتنا در باب كردی جنوبی صورت نگرفته است و آنچه در این باره گفته شده اكثر یا از سر غرض و تحریف بوده است یا از روی بی اطلاعی .
از طیف اول میتوان به اظهار نظر پارهای از اهل قلم لرستان و از دسته دوم میتوان به آنچه خاورشناسان و پژوهندگان كرد گفتهاند، اشاره نمود. چنانچه پیشتر اشاره شد، استان ایلام در فاصله سالهای 570 هـ . ق تا 1307 هـ .ش تحت سیطره اتابكان و والیان لر بوده است.
عدهای به اعتبار تقسیمات سیاسی و اداری پیشین، این منطقه را جزیی از لرستان و گویش مردم را لری ذكر كردهاند؛ نیز به واسطه آن، هر چه آثار باستانی كه در ایلام یافت شده، در گنجینههای ایران و جهان به نام لرستان ثبت شده است.
این نكته كه ایلام واقعاً چیزی سوای لرستان است و هویت فرهنگی دیگری دارد، بر اثر تكرار این مغلطه؛ به فراموشی سپرده شده و حتی در تحقیقات جدی خاورشناسان نیز محلی نیافته است. گرچه به نظر میرسد محققان جوانتر بر اثر ارتباط مستقیم و مطالعه بیواسطه زبان و فرهنگ ایلام به دریافتهای تازهای رسیدهاند چنان كه گاه در مكتوبات و اظهارات آنان دیده و شنیده میشود.
آن چه تحت عنوان «زبان كردی» از آن نام برده میشود، در واقع گویشهای مختلفی است كه گاه اختلاف آنها بدان حد است كه سخن همدیگر را در نمی یابند اما اگر در ساختار و ریشه مورد ارزیابی قرار میگیرند، مشخص میشود كه همه دارای اساسی واحد هستند. شاید علت این همه اختلاف، پراكندگی كردها و دوریشان از هم و همجواریشان با ملل دیگر بوده است .
گستردگیو گوناگونی گویشهای كردی بسیار بیشتر از آن است كه بتوان گویشی را از آنها به عنوان معیار برگزید چه هر یك از این گویشها ، گویشوران بسیار، و قابلیتهای لازم زبانی و ادبی را داراست.
محققان و كسان بسیاری تلاش كردهاند كه زبانهای كردی را دستهبندی كنند و عادتاً پارهای از این تقسیمبندیها نیز شهرت یافته است؛ گر چه به نظر می رسد تا زمانی كه تمام این گویشها به شیوه عملی مورد مطالعه و پژوهش قرار نگیرد و معیارهایی جامع برای تفكیكشان معرفی نشود، نمیتوان چندان برای این دستهبندیها صحت قطعی قائل بود؛ زیرا اگر قرار باشد به روش استقرایی كار كرد، لازم است گویشهای كردی رایج در ایلام و كرمانشاه و لرستان نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند حال آن كه به راحتی میتوان دریافت اغلب آن محققان در مورد مناطق مذكور و زبان آنها تقریباً هیچ اطلاعی نداشتهاند و اگر داشتهاند، نظر به تقسیمات سیاسی و اداری پیشین، به خطا رفتهاند. از جمله این دسته محمد امین زكی محقق نامدار كرد و نویسنده كتاب كرد و كردستان است. او به سال 1916 میلادی (1295 هـ .ش) به حكم یك مأموریت رسمی به پشتكوه (ایلام فعلی) یا به زعم خود به لرستان كوچك سفر می كند، او ضمن اقامت ده روزه، در باب زبان و قومیت«لرها»مطالعه می نماید و از این كه میبیند زبان اهالی پشتكوه(ایلام کنونی) اینقدر به كردی نزدیك است ، اظهار شگفتی میكند.
او فاصله گویشی آنان را با كردی سلیمانیه كمتر از اختلاف گویشی كردی بادینانی با كردی سلیمانیه مییابد.
او كه یكی از بزرگان قضیه كرد پژوهی است، توجه نداشته است كه برای مطالعه زبان و قومیت «لرها» یك منطقه كردنشین را انتخاب كرده است و البته طبیعی است كه از این همه نزدیكی زبانی و قومی شگفتزده شود. باری، از زمانهای گذشته تا حال تقسیمات مختلف و متفاوتی از كردها و گویشهای كردی شده است .
از این دست تقسیمبندیها نمونهوار به تعدادی اشاره میشود. امیر شرف خان بدلیسی در شرفنامه، كردها را به چهار دسته : كرمانج، گوران، كلهر و لر تقسیم كرده است. از این تقسیمبندی به دست میآید كه از دیرباز لرها طایفهای از كردها شناخته شدهاند چنانكه در شرفنامه به تفصیل درباره لرها و حاكمانشان سخن گفته شده است.
شیخ محمد خال زبان كردی را به چهار لهجه اساسی و اصلی تقسیم میكند:
1- زازایی
2- كرمانجی شمال كه عبارت است از :
بوتانی، حكاری، بایزیدی، شمدینانی
3- لری كه عبارت است از :
بختیاری، لكی، فیلی
4- كرمانجی شرق كه عبارت است از سورانی ، بابانی ، مكریانی، اردلانی ، گورانی ، كلهری.
این تقسیم بندی نشانگرنا آشنایی این محقق با گویشهای كردی جنوبی مخصوصاٌ فیلی است و سخت متأثر از تقسیم بندی سیاسی و اداری.
چه كردی فیلی و حتی لكی نزدیكترین گویش به كلهری و گورانی است و قاعدتاً باید در این دسته میآمد نه در دسته مربوط به لری.
این محقق توجه نداشته است كه لُری بختیاری با لری لرستان فعلی متفاوت است.
در این دستهبندی اشارهای به لری رایج در لرستان نشده است. توفیق وهبی به سال 1951 میلادی زبان كردی را به چهار دسته كرمانجی ، لری، گوران و زازا تقسیم كرده است و بختیاری و لكی و فیلی را در ذیل عنوان لری ذكر است كه همان ایراداتی كه بر تقسیم بندی خال وارد شد، متوجه آن است. ای. م. ارانسكی خاورشناس روس در كتاب ارزشمند خود به نام مقدمه فقه الغه ایرانی، گویشهای كردی را چنین تقسیم كرده است: «1- كرمانجی(گویشهای شمال غربی زبان كردی)؛و 2- كردی (گویشهای جنوب شرقی)».
و آورده است:
« لهجه كرمانجی بیشتر در میان كردان تركیه (نواحی ماردین و نخجوان و بهدینان و حق یاری و وان و موش و ارزوم ) و ایران ( در نواحیای كه از قسمت مغرب به دریاچه رضائیه (ارومیه) متصل میباشد و در خراسان) و شمال عراق(كردان سنجار و موصل) و سوریه و شوروی متداول است».
«در كردستان ایران ( در كرمانشاه و سنندج و مهاباد و غیره) و شمال شرقی عراق (ناحیه رواندوز و اربیل و كركوك و سلیمانیه بیشتر به لهجه «كردی» سخن میگویند.» و افزوده است :
« لهجههای بعضی از قبایل كردی با لهجههای اصلی مزبور آنچنان متفاوتند كه محققان آنها را زبانهای مستقلی میدانند؛ مثلاً از آن جمله است لهجه گورانی( در ناحیه كرمانشاه) كه افراد قبیله گوران بدان متكلمند و لهجه زازا (متكلمان به این لهجه را «دیملی» میخوانند ) كه در میان كردان بعضی از نواحی تركیه متداول می باشد.» از این تقسیم بندی به دست میآید كه بر خلاف دیگر تقسیمبندیها« لری» جزء گویشهای كردی محسوب نشده است و به پیروی از همان شائبه پیشین و توجه به تقسیمات سیاسی و اداری ، اشارهای به گویش كردی ایلامی در زمره گویشهای كردی نكرده است حال آنكه كه گویش اهالی كرمانشاه، كردی ذكر شده است.
پیداست نظر به همسانی گویش كردی ایلامی و كرمانشاهی این نظریه خللپذیر است. « جهمال نهبهز» در كتاب خود به نام« زمانی یه كگرتوی كوردی»{زبان منجسم كردی} زبان كردی را به دو شاخه اصلی و دو شاخه فرعی تقسیم كرده است. 1- شاخههای اصلی عبارتند از : كرمانجی(كردی) شمالی ، شامل گویش های : بوتانی، جزیرهای ، هكاری بادینانی ، آشیتهای و بایزیدی(با محوریت گویش جزیرهای)؛ و 2- كرمانجی(كردی) میانه، شامل گویشهای سلیمانهای ، سنهای – اردلانی، كركوكی، گرمیانی، اربیلی- سورانی، مكری و شارباژیری( با محوریت گویش سلیمانیهای) و دو شاخه فرعی را چنین تقسیم كرده است: 1- كرمانجی(كردی) جنوبی، شامل گویشهای : فیلی ، كرماشانی، لكی ، كلهری و خانقینی؛ و 2- كرمانجی(كردی) گورانی- زازایی. این محقق مجموعه گویشهای فرعی جنوبی را تحت عنوان «لری» آورده است و چنین به دست میآید كه تلقی ایشان از «لری» همان است كه ما تحت عنوان كردی جنوبی میشناسیم و به عبارتی دیگر هیچ اشارهای به لری لرستان و بختیاری نكرده است اینجاست كه «لری» یك معنی اصطلاحی یافته است و معنایی جز آنچه ما از «لری» در مییابیم، یافته است . پیداست این كژتابیها منشأ اختلاف ها و دریافتهای متفاوت از «لری» میشود كما این كه چنین نیز شده است . این اصطلاح امروز نیز رایج است و به نظر می رسد هر جا كه به لر اشاره میشود ، كردهای جنوبی منظور است . اما این پرسش پیش میآید كه لرها نه به معنی اصطلاحی كه به معنای قاموسی و اصلی خود چه هستند و در كجای این تقسیم بندیها قرار میگیرند . واژه « لر» برای اولین بار در نوشتههای بعضی از مورخین و جغرافینگاران قرن چهارم هجری و بعد از آن میبینیم كه اغلب به صورت «اللریه، لاریه، بلاد اللور و لوریه » ضبط شده است . با این حال تا قرن هفتم هیچ گونه نظری درباره وجه تسمیه این قوم ابراز نشده است و از قرن هشتم به بعد است كه بعضی از مورخین چون حمدالله مستوفی، معین الدین نطنزی و قاضی احمدبن محمدغفاری كاشانی مطالبی در این زمینه نوشتهاند . ماحصل این نظرات در باب وجه تسمیهلر چنین است ؛ برخی لرها را از نسل شخصی به نام لر دانستهاند . بعضی واژه لر را مشتق از كلمات ایرانی چون لهراسب و غیره گرفتهاند و برخی واژه لر را مخفف «اللور» به حساب آورده و تعدادی نیز «لر» را مخفف «لیر» یا «لِر» به معنی كوههای پوشیده از جنگل دانستهاند. مسعودی و یاقوت حموی «لرها» را در زمره طوایف كرد محسوب كردهاند. حمدالله مستوفی (قرن هفتم) از گروهی خبر میدهد كه اواسط قرن ششم از جبلالسماق شام به بختیاری مهاجرت كردهاند. و فضل الله العمری (در گذشته به سال 740) از وجود طوایف لر در شام و مصر گزارش داد است كه صلاحالدین ایوبی آنها را از آن مناطق رانده است. مؤلف شرفنامه لرها را – چنانكه اشاره شد- یكی از شعبات كرد محسوب كرده است و اسامیای چون: دهكرد، شهركرد، رودخانه كردستان و نظایر آن دال بر پیوستگی تاریخی لرها با كردهاست. معالوصف اهل قلم لرستان تلاش كردهاند كه لرها را جدا از كردها بدانند و در این امر نیز اصرار دارند. نمونهای از این دست كتاب «قوم لر» است كه علاقهمندان میتوانند بدان رجوع كنند. این طیف كوشیدهاند كرد را به معنای صحرانشین و چادر نشین معنی كنند تا بدین وسیله اشارتهای مورخین به كرد بودن لرها توجیه گردد. از دلایل دیگری كه ذكر كردهاند این است كه كردی جزء گروه زبانهای شمال غربی ایرانی است و لری جزء گروه زبانهای جنوب غربی ایران. این دلیل در مورد لری صدق می كند اما آیا میتوان همین نكته را در مورد گویش لكی به كار بست. نكتهای كه در آراء این دسته خلل وارد كرده است، آن است كه لكی را به پیروی از تقسیمات جغرافیایی و سیاسی و اداری یكی از گویشهای لری دانستهاند چنانكه آقای امان اللهی گفته است: «لرها به دو زبان لری و لكی صحبت میكنند. » حال آنكه به تصریح خود ایشان ، لكی جزء گروه زبانهای شمال غربی است و محققان نیر به این نكته اشاره كردهاند چنانكه لرد كرزن گفته است:« ایشان (لرها) به هیچ وجه خوش ندارند كه در زمره كردها كه لك شمرده میشوند، محسوب شوند.» این نكته كه از سویی خود را كرد نمیشمارند و از سوی دیگر لكی را لهجهای از لری ذكر میكنند، تعارض آشكاری ایجاد كرده است كه تلاش های عالمانه محققی چون دكتر اماناللهی هم نتوانسته است آن را بپوشاند . این تضاد در تلاش مرحوم اسفندیار غضنفری امرایی به شكلی عینی نمود یافته است . ایشان كتابی تنظیم كردهاند به نام«گلزار ادب لرستان» كه جز چند قطعه شعری لری، مابقی اشعار متعلق به گویشهای كردی لكی ، فیلی ، كلهری و زبان ادبی گورانی است و مؤلف به نحو عجیبی اصرار دارد همه این آثار را لری بشمارد نه كردی. ایشان نمونههایی از اشعار شاعران كرد در مناطق مختلف كردنشین انتخاب كرده است از جمله : منوچهر خان كولیوند ، غلامرضا اركوازی، صیدی اورامی، ملاپریشان دینوری، تمكین كرمانشاهی، خان الماس ، میرزا شفیع كلیایی، خانای قبادی شهرزوری، و ... اگر این همه جزء محدوده لری قرار میگیرد طبعاً این دو گویش مفهومی یكسانی مییابند و به قول باباطاهر : اگر دل دلبره، دلبر كدومهوگر دلبر دله، دل را چه نومه! از مجموع این مباحث حاصل می شود كه لری جدای از لكی است. لكی یكی از زیر مجموعههای زبان كردی است و لری علی رغم مشتركات بسیارش با كردی و این كه از دیرباز در زمره كردی محسوب شده است ، با فاصله بیشتری نسبت به كردی و در زیر مجموعه زبانهای ایرانی گروه جنوبی غربی قرار دارد و در حقیقت می توان گفت كه لری حلقهای است كه كردی را به فارسی پیوند میدهد . و البته شایان ذكر است كه لری خود به دو بخش لری رایج در لرستان و لری بختیاری تقسیم میشود كه با هم اختلافهای نمایانی دارند اما به هر حال عادتاً تحت عنوان «لری» قلمداد می شوند. جهت نتیجهگیری از بحث و رسیدن به نوعی تقسیم بندی واقعبینانهتر ، ناگریز از اشاراتی مختصر به زبان ادبی موسوم به گورانی هستیم و بحث مفصلتر در این باره را به فرصتی دیگر موكول میكنیم. در قرون اخیر در اكثر مناطق كردنشین نوعی زبان معیار ادبی رایج بود كه شاعران مناطق مختلف بدان آثارشان را میسرودند. این زبان ادبی تركیبی بوده است از گویش اورامی و دیگر گویشها مخصوصاً كردی جنوبی كه به « گورانی »شناختهتر است. حساب این گویش معیار ادبی را باید از گویشهای رایج محاوره جدا دانست چه این گویش معیار نوعی گویش تركیبی است كه به اتكای آن نمیتوان گورانی را همان اورامی یا بالعكس دانست. اینك كه به نظر میرسد كژتابیهای قضیه دسته بندی گویشهای زبان كردی تا حدی آشكار شده است، نگارنده این گویشها را به ترتیب زیر تقسیمبندی مینماید. 1- كردی شمال غربی( كردی كرمانجی)؛ كه شامل لهجات مختلفی است و در مناطق كردنشین تركیه، سوریه، شمال خراسان و بخشهایی از كردستان عراق و آذربایجان ایران و مناطقی از جمهوریهای شمالی مانند ارمنستان رایج است. 2- كردی شمالی(كردی سورانی)؛ كه شامل لهجات متعددی است و در كردستان عراق و ایران و بخشهایی از استان كرمانشاه و آذربایجان غربی بدان تكلم میشود. 3- كردی میانه(اورامی(هورامی))؛ كه گویشورانش در اورامانات ایران و عراق پراكندهاند. عدهای زازاها را نزدیك به این دسته شمردهاند. 4- كردی جنوبی؛ كه شامل لهجههای كلهری- گورانی، فیلی و لكی است. 5- كردی جنوب شرقی ؛ كه شامل لری لرستان و لری بختیاری است. لرها در استانهای چهارمحال و بختیاری، كهكیلویه و بویراحمد و بخشهایی از نواحی جنوب استان ایلام وشمال خوزستان ساكن هستند. لرها- چنانكه ذكر شد -به استناد روایات و كتب تاریخی همواره در زمره كردها محسوب شدهاند گرچه مطالعات زبان شناسی بر اختلاف گویشی آنان با كردها تأكید دارد و به نظر میرسد چنانچه لرها مستقل از كردها مطالعه شوند، پسندیدهتر باشد. باز میگردیم به كردی جنوبی و لهجات مختلف آن را به شرح زیر بررسی میكنیم. الف: كلهری- گورانی؛ پیشتر اشاره كردم كه زبان ادبی گورانی با زبان محاوره و تكلم گورانی متفاوت است. این گویش عمدتاً در كرمانشاه و بخشهایی از استان ایلام همچون ایوان و نیز در میان پارهای از طوایف ، رایج است. این گویش با كردی فیلی كه در ایلام رایج است، اندك اختلافی از حیث صرف افعال و پارهای واژگان (شاید كمتر از پنجاه واژه) دارد.
ب: كردی فیلی(Feyli) ؛ كردی فیلی گویش عمده مردم استان ایلام از جمله طوایف عمده و قدیمی آن است و با اختلافاتی در شهرهای ایلام، مهران، شیروانچرداول ، بدره و بخشهای قابل توجهی از جنوب استان مانند دهلران، درهشهر، آبدانان و نیز مناطقی از كشور عراق نظیر مندلی و خانقین و بدره رایج است.
در باب وجه تسمیه این گویش به «فیلی» ، گفتنی است كه این عنوان در بین مردم استان ایلام تا سالهای اخیر چندان شناخته شده نبود. این نام را كردهای ساكن عراق به واسطه والیان لر موسوم به فیلی بر ایلام رواج دادهاند و منظورشان از كردهای فیلی،كردهای ساكن در مناطق تحت حكومت والیان موسوم به فیلی بوده است.
شاید بتوان عنوان سنجیدهتر برای كردی رایج در ایلام یافت اما از آنجا كه این عنوان شهرت جهانی یافته و در همه جا این گویش را بدین نام می شناسند، ما نیز همین عنوان رایج را به كار میگیریم.
ج- لكی ؛ این گویش در سطح نسبتاً گستردهای در استانهای لرستان، كرمانشاه و بخشهایی از ایلام گویشوران بسیاری دارد .
گویش لكی از حیث صرف افعال و واژگان ، اختلافات چشمگیری با دو گویش دیگر كردی جنوبی ؛ یعنی، كلهری- گورانی و فیلی دارد و پارهای خصایص زبانیاش همچون شیوه صرف افعال به كردی سورانی و هورامی نزدیك است.
نكته آخر درباره كردی جنوبی آن است كه این گویش ، زبان كردهای شیعه مذهب است؛ به عبارتی كردی جنوبی ، كردی شیعی است و جز كردهای خراسان كه كرد كرمانجاند و شیعه مذهب، مابقی شیعیان به این گویش تكلم میكنند.
شاید یكی از دلایل كم توجهی محققان كرد به مطالعه این گویش ، متأثر از این نكته بوده باشد.
•ئاسو سوو
بیلا وای شه مالعه بیر شه ن بکه ی بیلاگولباخی خه نه خه ن بکه ی بیلا گول دایم بوشکی وه ناز بیلا ده عاله م پرِ بوو سدای ساز بیلا نه شئه ی مه ی بکه ی مه دهووشم بیلا نه غمه ی نه ی په خش بوو ده گووشم بیلا بنیشیم ده وه ر نساران بکه یم ته ماشای ره وزه ی وه هاران بیلا سروه ی وا سه فا بیه ی وهده یشت بیلا دنیا بوو وهباخ به هه یشت بیلا ئه لپه رِیم هه ر که س وه یه ی ته رز شاواز بکیشیم وهئاواز به رز بیلا شه و بچوو رووژ پاک ئه لای ده مان دور بکه ی کول قه زاو به لای تا که ی هه ناسه، تا که ی خه مباری تا که یوا وه یلا، تا وه که ی زاری تا که ی په ژاره، تا که ی په شیوی تا که ی حاکم بوو عاده ت دیوی بیلا تووز خه م، بیلا ته م شین نه مینی ده رو ساراو سه رزه مین بیلا ئاسو سوومان رووشن بوو بیلا رووشنی ولات پووشن بوو
* شیعر ده زاهر سارایی _ ئیلام
منبع: ایلام امروز
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|