نمایش پست تنها
  #82  
قدیمی 03-27-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض دو شعر بسیار زیبا از شاعر بزرگ كرد شیركو بیكه س



دو شعر بسیار زیبا از شاعر بزرگ كرد شیركو بیكه س


بی آبرو

”شیركو بی كه س“شاعر معاصر كرد وبرنده جایزه توخولسكی , برای محافل فرهنگی جهان نامی آشناست گرچه متاسفانه در محافل رسمی وغیر رسمی داخلی كمتر نامی از او برده می شود ...شاید چون در اینجادریچه های ادبیاتمان را تنها بر نامها وچشم اندازهای خاصی می گشاییم وصافی های سیاست و مصلحت همواره از گذر گوهری بیگانه رویگردان بوده اند . خالق به نام شعر مدرن كرددر سال 1940 میلادی در شهر سلیمانیه (كردستان عرق) چشم به جهان گشود.پدرش” فائق بی كه س “ از شاعران به نام روز گار خود بود. در 1968 اولین مجموعه شعر ”شیركو“ به نام ” مهتاب شعر“بودواز آن زمان تا كنون چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه ی” پیر مردو دریا “ اثر ارنست همینگوی و عروسی خون اثر ” لوركا “ به زبان كردی از او به چاپ رسیده است . ” دو سرو كوهی “ ،”‌عقاب“ ، ” رود“ ، ”سپیده دم “ ، ” آفات “ ، ” كركس “ ، ” عطشم را شعله فرو می نشاند “‌ ، ” دره پروانه ها “ ، ” صلیب ، مار و روز شمار یك شاعر “،” سایه “‌و ”آزادی، این واژه ی بی آبرو “ از جمله دفتر های شعر این شاعر كرد است كه به زبان های فرانسوی ، ایتالیایی ، سوئدی ، عربی و... ترجمه وچاپ شده اند .در كشور ما نیز در سالهای اخیر، مجموعه هایی از او همچون منظومه بلند ” دره پروانه “ و ” آزادی ، این واژه ی بی آبرو “ با همت وترجمه محمد رئوف مرادی ترجمه وبه چاپ رسیده است . مهمترین شاخصه كارهای شیر كو بی كه س ، غربتی است كه بن مایه اصلی آثار اوست .غربتی كه هم درونی است وهم بیرونی . بدین معنا كه شعوری كه شعر به شاعر هدیه می كند باعث وبانی غربت درونی اوست كه این فصل مشترك تمامی شاعران اصیل است . دیگر غربتی است بیرونی؛ كه از دور دست های تاریخ ملتش سر چشمه می گیرد و تا دوران پر آشوب معاصر همواره این غربت در صورت ها و صورتك های بی شمار مكرر شده است . ...

آزادی آواز چاقوها شد

وجیب ِدزدها

وجانمازِ تبر ها

آزادی، جواهرات گذرگاه سیاست

وبازرگان دروغهای رنگین

میان شهرها

آزادی، لنگه بارهای قاچاق

های ؛ چه كسی نشان كامل آزادی را به من میدهد؟

این واژه ی بی آبرو

آزادی چراغی است كه راه را دراز میكند...
( از كتاب این واژه ی بی آبرو) . . .


ایستگاه

در پسینگاه خیالت


گیسویت را


از میان دو كوه به دستم سپردی


در ابری پیچیدمش



كه بارانی در آن خفته بود


باران كه چشم گشود


آذرخشی


از گیسویت بر شد:


دلم بارید


در هوای خیالت


اخگری بسته بال


پرنده ای شدم


مرزهای فشرده ی مه را شكستم


تا یافتمت


سوار بر بال های خاكستر


باز گشتیم


به سپیده گرسنگان !


تنهایی ام


ایستگاه توقف غریبه هاست


در هوای خیالت.



”شیركو بی كه س“




__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید