نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 04-24-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مثلِ بسياری ديگر


تو هرگز قادر به گفت‌وگو
با هيچ قفلِ بی‌کليدی نبوده‌ای،
تو حتی حاضری
که سَرشکستنِ سنگ را تاب آوری، تحمل کنی،
يعنی يک جور
با خود و اين خَش و خوابِ گريه کنار بيايی،
اما بی‌خود به آينه بَد نگويی!


تو می‌ترسی ... از اندوهِ ماه
لکه‌ای بر دامنِ اين دفترِ سربسته بيفتد!
تو دلواپس آن مرغ مهاجری
که مبادا ديگر از برکه‌ی باران به اين باديه نيايد!
راستش را بگو ...
نه خوابی مگر که ماه،
نه بارانی مگر که ابر،
نه صحبتی مگر که باد!


ما اشتباه می‌کنيم که گاه به خاطر زندگی
حرف‌های ابرآلودِ بی‌هوده می‌زنيم.
شما ... نه، اما من حاضرم
تمام آسمان خسته‌ی امروز را
بر شانه تا منزلِ آن صبحِ نيامده بياورم،
اما نگويم ستاره چرا صبور وُ
ماه از چه پنهان است!
قرارِ شکستن سرشاخه‌های بيد
با بادِ نابَلَد است،
چه کار به کارِ ما
که از خوابِ نور حتی،
در پياله‌ی آب آشفته می‌شويم!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید