
04-24-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وابستهی واپسين اسم
باد، هی بادِ بازيگوش!
ما پيراهنِ آشنايان بسياری
بر بندِ رختِ اين خانه ديدهايم.
خودشان رفتهاند، نيستند، نمیآيند،
و ما يک عده ابلهِ خاموش
(فراموشِ گريههای خويش)
فقط رَدپای ستارگان دريا را به دريا نشان میدهيم،
يعنی که دلمان خوش است
خوابِ ماه و کبوتر و بابونه میبينيم!
تعبير درنگِ اندکِ دريا آيا
همان مراقبتِ مادرانه از حبابِ کمحوصله نيست؟
من يکی باور نمیکنم
که پيچک و پروانه از خوابهای خزانی باخبر شوند،
فقط سدر کهنسال همين کوچه میفهمد
که جای هر اره بر آرنج باغ
جوانهی خُردی از خواب حادثه خواهد روييد.
يعنی روييده است، میرويد.
حالا باد
هر چه هم بازيگوش ...!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|