التهاب دستهایم را ببین!
مینویسند این چنین از مرگ عشق
آتشی در دل نشانّد باورش
هر کلامش ، جمله اش از برگ عشق
باوری گمگشته در قلبم نشست
آفرید در دل ، عشق باطلی
وا خدایا من ندیدم تا کنون
دست مهری، سود و بهری، حاصلی
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "
|