
05-01-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
«کمحوصله»
دریا در کتابخانه بود
و مخاطبان بسیارش که ساعتها روبهرویش مینشینند
و به حرفهای شبیه به هم و بیپایاناش نگاه میکنند
درخت در کتابخانه بود
و پرندگانی که اوقات فراغتاش را پر میکردند
تفنگ در کتابخانه بود
و مردگانی که علاقهای به لباس نظامی نداشتند
چمدان در کتابخانه بود
و مسافران بسیاری که یا به جایی میرفتند
یا از جایی باز میگشتند
یا...
و حتی قطارها
و رئیسجمهورها
و...
در کتابخانهها بودند
اما هیچکدام جذاب نبودند
من نه شنا بلد بودم
نه پرواز
نه سفر
نه سیاست
و تنها پشت تمام کتابها نشستهبودم
در دوردست
به شکل کتابداری پیر و کمحوصله
که کتابهای تازهاش را
فقط برای تو نگاه میداشت.
رسول پیره
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|