قفس
همه خوشحال شدند
که پریروز ،قناری
از این خانه
فراری شد و رفت
یک نفر از قفس کهنه نپرسید
چرا غمگینی
مثل این است که بیمار شدی
خنده انگار که از روی تو رفت .
و چرا زود فراموش شدی
تو که در گوشه ایوان بودی پس چرا اینجایی ؟
ته انبار کثیف و تاریک پشت یک بشکه فرسوده نفت .
دکتر شهریار جعفری منصور
مجموعه شعر آدمک : آدمک