فارسى
چقدر میترسم
چقدر میترسم
وقتی که باز میگردم خبری بد را با خود داشته باشی
چقدر مىترسم وقتی در آغوشت میگيرم
بوی غريبی با خود داشته باشی
چقدر میترسم
وقتی که باز میگردم
دستور زبان چشمان ترا با هجايی ديگر بخوانم
چقدر میترسم
نياز و گرمی دستانت مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد
و بيش از هر چيزچقدر میترسم،
همه کسم، همراهم،وقتی که بر میگردم،
تو خود باشی و من ديگری .
كوردى
چهند دهترسم
چهند دهترسم که ديِمهوه ههواليکی تالت پی بی
چهند دهترسم که باوهشِت پى دا دهکهم بونی نا مويهکه ت لی بی
چهند دهترسم که ديمهوه گرامهری زمانی چاورينويسی هجات گورا بی
چهند دهترسم چلهيِس گهرمی پنجهکانت وهک به جيم هيشت وا نهمابی
لهمهش زياترچهند دهترسم، کهسم، هاوريم،که ديمهوه،تو وهک خوت بيت، من بگوريم
يك شعر كردى بود از عبدالله پهشيو با ترجمهى فارسى