زاغکی کرماشانی بر نخل نشسته ترخینه خشک میل میکرد
روبهی آمد و گفت
کره خدا چه بالی
چه دمی
عجو عینک ریبنی
مینیده طاووس
و گیان دالگم فره قشنگی
دمت گرم
یه دمی ارامان بخون
زاغ گفت
کره بچو چرکن .مه خوم کلاس دومم
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|