21
یار بی پرده کمر بست به رسوایی ما
ما تماشایی او ، خلق تماشایی ما
22
اولم رام نمودی به دل آرام یها
آخرم سوختی از حسرت ناکامی ها
23
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است
24
بنشست و ز رخ پرده برانداخته برخاست
کار من دل سوخته را ساخته برخاست
25
آن که لبش مای هی حلاوت قند است
کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است
26
طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
27
آن که مرادش تویی از همه جویاتر است
وان که در این جستجو است از همه پویاتر است
28
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است
29
بار محبت از همه باری گران تر است
و آن کس کشد که از همه کس ناتوان تر است
30
از دل سخت تو کز سنگ سیه سخ تتر است
می توان یافت که آه دل ما بی اثر است