نامه های دهگانه ی اوحدی ( دیوان منطق العشاق یا ده نامه)
شيخ اوحدالدين (يا: رکنالدين) بن حسين اوحدى مراغى از شاعران معروف قرن هفتم و هشتم هجرى و از عارفان مشهور عهد خويش است. نام يا لقب اوحدى در عدهاى از مأخذها اوحدالدين و در بعضى ديگر رکنالدين و نسبتش نيز گاه اصفهانى و گاه مراغى آمده است. تخلص شاعر در آغاز 'صافى' بود ليکن بعد از چندى به 'اوحدى' تغيير يافت و بعيد نيست که اتخاذ تخلص ثانوى بهسبب ارادت معنوى شاعر به اوحدالدين کرمانى صوفى معروف باشد.
ولادت اوحدى در حدود سال ۶۷۳ هـ در مراغه اتفاق افتاد و مدتى از عمر او در همان شهر سپرى شد و آنگاه چندى به سياحت پرداخت. وى تربيت عرفانى خود را هم در آذربايجان آغاز کرد و سپس چندگاهى به سير در آفاق و انفس و درک حضور بزرگان تصوف در شهرهاى مختلف مبادرت جست و چندسالى در اصفهان زادگاه پدرش سکونت گزيد و سپس به آذربايجان بازگشت و در آنجا سرگرم ارشاد و نظم شعرهاى عارفانهٔ خود شد تا اينکه در نيمهٔ شعبان سال ۷۳۸ هـ در مراغه بدرود حيات گفت و گورش در کنار آن شهر هنوز باقى است.
ديوان اوحدى متجاوز از هشت هزار بيت و مشتمل بر قصيده، ترجيع، غزل و رباعى است. علاوه بر آن اوحدى منظومهاى بهنام 'دهنامه' يا 'منطقالعشاق' دارد که بيتهاى آن به حدود ششصد بالغ مىشود و شاعر آن را بهسال ۷۰۴ هـ به پايان برده است. موضوع دهنامه بيان احوال عاشق و معشوقى است که ناز و نياز عاشقانهٔ خود را در نامههائى که به يکديگر فرستادهاند بيان کردهآند. اين منظومه را اوحدى بنا بهدرخواست و بهنام خواجه وجيهالدين يوسفبن اصيلالدين بن خواجه نصيرالدين طوسى ساخته است.
منظومهٔ ديگر اوحدى 'جامجم' نام دارد و حاوى پنجهزار بيت بر وزن و روش حديقهٔ سنائى بر تقليد و استقبال از آن است. اين منظومه را اوحدى بهنام سلطان ابوسعيد بهادرخان ساخته و بهسال ۷۳۲ يا ۷۳۳ نظم آن را به پايان برده است. جامجم کتابى جامع در اخلاق و تصوف و در عين حال يکى از بهترين منبعهاى تحقيق در اوضاع اجتماعى زمان شاعر است.
سخن اوحدى را متقدمان به 'پرحالى' (تذکرةالشعراء، چاپ تهران، ص ۲۳۶) و 'غايت لطف و عذوبت' (نفحاتالانس، ص ۶۰۶) ستودهاند و بايد پذيرفت که او در ميان متوسطان، از گويندگان زبردست و توانا است. دهنامهٔ او نيز از جمله دهنامههاى فارسى و داراى تازگىهاى بسيار در ذکر تمثيلهاى کوتاه و ايراد غزلهاى شيرين و لطيف و در همه حال مقرون بهسادگى و رسائى کلام است. قصيدههاى اوحدى همگى در وعظ و تحقيق و غزلها و ترجيعهايش که در مرتبهاى بلند از فصاحت و حسن تأثير کلام و گرمى و گيرندگى است در عين اشتمال بر معنىهاى غنائى و عشقى حاوى نکتههاى عرفانى بسيار است.
در اینجا فقط گذیده ای از منطق العشاق ذکر می شود.
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
ویرایش توسط زکریا فتاحی : 07-01-2010 در ساعت 04:15 PM
|