نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 07-01-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید نامه‌ی پنجم از زبان عاشق به معشوق

نامه‌ی پنجم از زبان عاشق به معشوق

همانا، دیگری داری، نگارا
که دور از خویش میداری تو ما را

تو، خود گیرم، که همچون آفتابی
چرا باید که روی از من بتابی؟

خیالم فاسد و حالم تباهست
بدین گونه سرشک من گواهست

مرا حالی چو زلفت پیچ در پیچ
خیالی چون دهانت هیچ بر هیچ

ترا همچون کمی پرسیم و زر دل
مرا چون کوه دایم سنگ بر دل

تنی دارم، که نفروشم به جانش
دلی چون سنگ خارا در میانش

مرا جورت بسی دل میخراشد
مبادا دشمنی بد گفته باشد

تو مهر دیگری در سینه داری
که با من بیگناه این کینه داری

از آنت نیست با من مهربانی
که با یار دگر همداستانی

روی با دشمن من باده نوشی
مرا بینی و بد مستی فروش

چو گویم: عاشقم، خود را به مستی
نهی، یعنی: نمیدانم که هستی

مرا بینی و خود گویی: ندیدم
بسی خواری که از جورت کشیدم

چو هستت دیگری، ما نیز باشیم
بهل، کز دور چوبی میتراشیم

چو در عشق تو نیکو خواه باشند
روا باشد، اگر پنجاه باشند

اگر صد کس بمیرد در بلا چیست؟
بدیشان میرسد، محنت ترا چیست؟

برانم من کزان عاشق نباشم
که کشتن نیز را لایق نباشم

نمی‌باید دل از ما بر گرفتن
هوای دیگری بر سر گرفتن

به کار آیم ترا، بوسی زیان کن
اگر باور نداری، امتحان کن

ببوس، ار دست یابم بر جمالت
سیاهی را فرو شویم ز خالت

نبودت پیش ازین دلدار دیگر
چو دیدی بهتر از من یار دیگر


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی


ویرایش توسط زکریا فتاحی : 07-01-2010 در ساعت 04:30 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید