نمایش پست تنها
  #465  
قدیمی 07-02-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خيلى وقته مسير من ديگه از تو جدا شده‏
شادى و خنده‏هاى من قاطى غصه‏ها شده‏
يادم مياد وقت رفتن، برنگشتى نگام كنى‏
بهت گفتم من مى‏ميرم، نشنيدم كه دعام كنى‏
گفتى مى‏رم، گفتم چرا، گفتى نپرس، نمى‏دونم‏
اما من حرف دلت رو از توى چشمات مى‏خونم‏
گذاشتى عاشقت بشم تا دردمو دوا كنى‏
وقتى خراب تو شدم، برى منو رها كنى‏
بهم بگو كه چه جورى به قلب من كلك زدى‏
با اين كه خيلى خوب بودى، اما دورنگى بلدى‏
نشنيدم بعد رفتنت بگى كه من پشيمونم‏
برگشتى كه ببخشمت، بدون كه من نمى‏تونم‏
وقتى كه عاشقت بودم، تو رفتى بى چون و چرا
مى‏خوام تو به اين برسى كه عشقى نيست ميون ما
ديگه حتى يه لحظه هم خيالت نيست توى سرم‏
ديگه من تو رو نمى‏خوام، رهام كن، مى‏خوام بپرم‏
اگه يه وقتى ديدمت، ديگه تو رو نمى‏شناسم‏
تموم شده عشقم، ديگه ته كشيده اون احساسم

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید