
07-12-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
& دايناسوره به دوست دخترش ميگه مياي بريم سينما …ميگه نه!… مياي بريم شام.. ميگه نه! ..مياي بريم خونمون… ميگه نه!….. دايناسوره ميگه … به درک خوب همين کارارو کردي نسلمون منقرض شد ديگه!
& غضنفر چهار تا قالب صابون میخوره تا به مرز خودكفایی برسه!
& از غضنفر میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم..... خب اونم! نه
& یارو مهم میشه زیرش خط میكشن، تو امتحان میاد!
& یارو بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!
& به یارو میگن: كجا داری میری؟ میگه: دارم برمیگردم!
& به یارو می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه! با ط دسته دار. میگه اتفاقاً با طی دسته دار شستم!
& غضنفر میگه : خدایا حالا که ابر میفرستی بارون نمیاری !
منم وضو میگیرم نماز نمیخونم !
& از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟
میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|