مونده بودم چی بهت هدیه بدم اگه دنیا رو بدم کم ِ بازم
وای از اون وقتی که عاشق ِ کسی باشه آدم
اگه دریا رو بخوام گاهی تماشا بکنم می رم سراغ ِ چشمات
اگه قلبم رو بخوام تسکین بدم آروم کنم گوش می دم به حرفات
اگه توسکوت بخواد زده بشه فریادی واسه ی شنیدنش محتاج میشم به چشمات
اگه تو سکوت بخواد بیان بشه احساسی می بینم دستام کشیده شد به سوی دستات
به تو قلبم رو می دم بهترین هدیه ی عالم رو می دم
قلب ِ دریاچه ی نورم رو میدم گنج ِ در بسته غرورم رو میدم
وقتی که خودم رو رو بال ِ غرور حس میکنم
می بینم از چشمات داره می ریزه اشکات
وقتی که پیدا می شه سردی و بی تفاوتی مثل ِ تشنه به آب نیاز دارم به قهرات
وقتی که امروز میشه جدایی می رسه می بینم که محتاجم به فردات