طنز
طنز 
خداحافظ پدر
يک روز پدر خانواده دعاي پسرش را هنگام خواب شنيد...
پسر : خداوندا مواظب پدر و مادر و مادر بزرگم باش خداحافظ پدر بزرگ
روز بعد پدر بزرگ ميميرد....
سه ماه بعد دوباره پدر دعاي فرزندش را شنيد ...
پسر : خداوندا مواظب پدر و مادرم باش خداحافظ مادر برگ....
روز بعد مادربزرگ میمیرد....
پدر نگران شد که فرزندش داراي قدرت پيشبيني و عجيب شده
و......
نگراني پدر زماني بيشتر شد که دوباره دعاي فرزندش را پيش از خواب شنيد ؛
خداوندا مواظب مادرم باش خداحافظ پدر...
پدر از شنيدن اين دعا چنان نگران شد که نزديک به سکته شد ولي خود را آرام کرد نفس عميقي کشيد و انديشيد
يک روز فرصت دارد تا خيلي از گناهانش را طلب آمرزش کند..
پدر تمامي شب را به دعا پرداخت تا گناهانش بخشوده شود،
صبح زود دوش گرفت صبحانه خورد و با آرامش رانندگي کرد که تصادف نکند مبادا کشته شود،
در محل کار هم تمامي وظايفش را با آرامش انجام داد و بسيار به ديگران کمک کرد....
به دوستانش سري زد و دير وقت به خانه برگشت و ديد هنوز زنده است!....
وقتي به خانه برگشت اول از همسرش عذر خواهي کرد و گفت مرا ببخش عزيزم ، من امروز روز بدي داشتم ....
همسرش گفت ؛ تو چه روز بدي داشتي ؟! ...
روز بد رو ما داشتيم ، چون شير فروش محل دم در خانه ما درگذشت....

libroabiertorudyspillman.blogspot.

ترجمه ساقي
http://libroabiertorudyspillman.blog...apa-humor.html
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
ویرایش توسط ساقي : 08-09-2010 در ساعت 07:22 PM
|