نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 08-12-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
Smile بـگـو می‌توانم با قدرت عشق و محبت فاصله‌ها را بردارم

بـگـو می‌توانم با قدرت عشق و محبت فاصله‌ها را بردارم

نگو زندگی من تیره و تار است و هیچ نوری درآن نمی‌بینم. بگو تنها من می‌توانم شمعی را روشن یا خاموش کنم. شمع زندگی من، امید من است.
نگو من پشت دیوار فاصله‌ها اسیرم، همه مردم از من دورند، من محکوم به تنهایی شده‌ام. بگو می‌دانم که می‌توانم حتی بدون حضور خویش با قدرت عشق ومحبت فاصله‌ها را بردارم وباهمه دوستی کنم.
نگو چرا با داشتن همه چیز، احساس بدبختی می‌کنم. بگو خودم را یک آدم بدبخت می‌بینم، اگر نتوانم آنچه را که دارم ببینم!
نگو چیزی برای دلخوشی یا دلگرمی ‌من وجود ندارد. بگو می‌دانم که دقیقا بعد از یافتن این احساس، باید به پاخیزم و برای خود دلخوشی بیافرینم.
نگو در اقیانوس مشکلات غرق شده‌ام و راهی برای نجاتم نیست. بگو مفهوم زندگی پرورش مهارت‌ها و بالا بردن میزان توانایی‌ها در برابر مشکلات است.
نگو ازخودم نیز خسته شده‌ام، روزمرگی آزارم می‌دهد. بگو می‌دانم تنها راه دوام آوردن میان دقیقه‌ها، داشتن وظیفه‌ای برای به انجام رساندن است.
نگو دیگر از من چیزی باقی نیست، جز گذشته‌ای تلخ و آینده‌ای موهوم و تلخ‌تر. بگو می‌دانم که معلولیت روحی یعنی قطع شریان‌های احساس و عاطفه. من با هوشیاری از شریان‌های حیاتی خویش پاسداری می‌کنم.
نگو سال‌هاست در آتش حسرت سوختم و همچون خاکستر سکوت بر باد رفتم. بگو همیشه فکر می‌کنم که به چه چیزی فکر می‌کنم، به سوختن و برباد رفتن یا به کاشتن و آباد کردن!

خبرگزاری ایسنا
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید