موضوع: یغما گلرویی
نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خورشید کاشی

عکس خورشید ‚ خورشید ابروکمون
رو یه کاشی چهارگوش سر طاق خونه مون
هنوزم خوب یادمه دل دل اولین نگاه
اولین خیز پلنگ برای دزدیدن ماه
دستامون با هم یکی شد پشت شمشادای سبز
گریه ها خاطره شد ‚ خنده هامون بدون مرز
صدامون به هم رسید ‚ لحظه مون ترانه شد
هر نگاه من تو یه شعر عاشقانه شد
من می خوندم که تو خورشید طلاپوش منی
تو می خوندی که تا ته دنیا تو آغوش منی
من می خوندم تو می خوندی اما تاثیری نداشت
واسه کت بستن شب زنجره زنجیری نداشت
حالا گاهی می گذرم از دل اون کوچه ی خوب
می بینم خورشید کاشی تن نداده به غروب
می بینم که ابروهاش پل زده باز بالای طاق
می بینم ترک نخورده تو هجوم اتفاق
کاش من و تو هم یه نقطه توی نقاشی بودیم
اما اینجوری نموند قصه ی عشق تو و من
دلامون با هم یکی شد دستامون جدا شدن
من می خوندم که تو خورشید طلاپوش منی
تو می خوندی تا ته دنیا تو آغوش منی
من می خوندم تو می خوندی اما تاثیری نداشت
واسه کت بستن شب زنجره زنجیری نداشت
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید