گهواره ی آفتاب
تو رو از دور که تماشا می کنم
می بینم فاصله مون خیلی کمه
اما وقتی که میای کنار من
بین ما فاصله فریاد می زنه
نازنین ! اینجا نیا ! دلم می خواد
تو رو از این ور دریا ببینم
دوس ندارم با تو همنفس بشم
دوس دارم تو رو تو رویا ببینم
مثل نیلوفر آبی رو تن رکد مرداب
قصه ی من و تو اینه یکی بیدار ویکی خواب
یکی مون قافیه سازه یکی مون قافیه بازه
یکی زخم زمهریر ‚ یکی گهواره ی آفتاب
بذار از اینجا تماشاش بکنم
فاصله رویا رو زنده می کنه
لذت ترانه ساختن از چشات
من و تو بازی برنده می کنه
توی رویا من و تو مثل همیم
صبر همدیگه رو سر نمی بریم
حرفای من واسه تو غریبه نیست
هر دو از قصه ی هم باخبریم
مثل نیلوفر آبی رو تن رکد مرداب
قصه ی من و تو اینه یکی بیدار و یکی خواب
یکی مون قافیه سازه ‚ یکی مون قافیه بازه
یکی زخم زمهرریر ‚ یکی گهواره ی آفتاب
|