گرگ و میش
لابه لای استکان ها ‚ همیشه حرف ستاره س
شب ما روز میشه اما روزمون شب دوباره س
تو باید باشی و نیستی ‚ همپیاله ی همیشه
بی تو روز و شب ندارم ‚ زندگیم تو گرگ و میشه
تو اسیر قصه بودی زندگی برات قفس بود
واسه تو دریا یه جرعه واسه من یه قطره بس بود
حتی تو بازی رفتن
تو جلوتری ستاره
واسه این چشمای بسته
شب و روز فرقی نداره
بیا یک لحظه خیال کن ‚ قصه مون ورق نخورده
فکر کن اون بادبادکا رو باد نابلد نبرده
بیا یک نفس ‚ یه لحظه ‚ باز من رو ببر به دیروز
بذار از تو گر بگیرم تو همون شعله ی تن سوز
پشت این چشمای ابری توی ایینه تویی! تو
این صدا رو از تو دارم نفس سینه توی ! تو
حتی تو بازی رفتن
تو جلوتری ستاره
واسه این چشمای بسته
شب و روز فرقی نداره
|