عطر بی عطر تو
دگمه ی کتم مه افتاد ‚ تازه فهمیدم که نیستی
تو از اولم نبودی ‚ ته قصه هم که نیستی
دگمه ی کتم که افتاد ‚ جای خالی تو رویید
نبض نکوک ترانه ‚ عطر بی عطرت رو بویید
مهربون نبودی اما تو رو مهربون نوشتم
با غروب تو فرو ریخت قصر پوک سرنوشتم
تو نبودی ! تو نبودی
پا به پای تن خسته
روبرو گردنه ی مرگ
پشت سر پل شکسته
تو چه کم بودی عزیزم ! سایه ی من از تو سر بود
سایه بود اما همیش ‚ از سقوطم با خبر بود
تو که با خبر نبودی من کجا زانو شکستم
تو ندونستی که دل رو به کدوم حادثه بستم
برو ! ای همیشه بی من ! من نمی شکنم دوباره
بودن و نبودن تو واسه من فرقی نداره
تو نبودی ! تو نبودی
پا به پای تن خسته
روبرو گردنه ی مرگ
پشت سر پل شکسته
|