
08-28-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نا مرد به نامردمان مهر كردم بسي
نچيدم گل مردمي از كسي
بسا كس كه از پا در افتاده بود
سراسر توان را زكف داده بود
نه نيروش در تن، نه در مغز، راي
دو دستش گرفتم كه خيزد بپاي
چو كم كم به نيروي من پا گرفت
مرا در گذرگاه، تنها گرفت ـ
بحيلت گري خنجري از پشت زد
بخونم ز نامردي انگشت زد
شكستند پشتم نمكخوار گان
دورويان بيشرم و پتيارگان
گره زد بكارم سر انگشتشان
تبسم بلب، تيغ در مشتشان
ندارم هراسي ز نيروي مشت
مرا ناجوانمردي خلق، كشت
محبت به نامرد، كردم بسي
محبت نشايد به هر ناكسي
تهي دستي و بيكسي درد نيست
كه دردي چو ديدار نامرد نيست
مهدی سهیلی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|