موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #502  
قدیمی 08-28-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نا مرد
به نامردمان مهر كردم بسي

نچيدم گل مردمي از كسي



بسا كس كه از پا در افتاده بود
سراسر توان را زكف داده بود



نه نيروش در تن، نه در مغز، راي
دو دستش گرفتم كه خيزد بپاي



چو كم كم به نيروي من پا گرفت
مرا در گذرگاه، تنها گرفت ـ



بحيلت گري خنجري از پشت زد
بخونم ز نامردي انگشت زد



شكستند پشتم نمكخوار گان
دورويان بيشرم و پتيارگان



گره زد بكارم سر انگشتشان
تبسم بلب، تيغ در مشتشان



ندارم هراسي ز نيروي مشت
مرا ناجوانمردي خلق، كشت



محبت به نامرد، كردم بسي
محبت نشايد به هر ناكسي



تهي دستي و بيكسي درد نيست

كه دردي چو ديدار نامرد نيست
مهدی سهیلی


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید