
09-19-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تفریحات تهران نشینان قدیم
خربازی یا خر سواری یکی از سرگرمی های جمعی مردم خربازی ( خرسواری ، یابو سواری ) بود و این بازی و تفریح منحصراٌ مخصوص داش مشدی های خوش پوش بود که برای سوار شدن بر خرهای معروف به خربندی و یا خرهای دولایی به خیابان علاءالدوله ( فردوسی ) می رفتند . در این خیابان ده ها خر کوچک و بزرگ همراه پالان های دیدنی و افسارهای مزین به برنج و نقره و گل میخ نقره کوبی شده و زنگوله های ریسه ای و پالان های مخمل و شال و ترمه و اطلس پرزرق و برق و دست و پا و بال و دم حنابسته و سم های سیاه شده و منگوله های زیبا آماده شده بود . عکاسی از ورد اولین دوربین عکاسی به ایران بیش از 150 سال می گذرد . در اوایل سلطنت ناصرالدن شاه قاجار کلاسی در مدرسه داالفنون دایر شد که جهت آموزش عکاسی به شاه زادگان و درباریان قاجار و توسط عبداله قاجار که می توان به عنوان پدر عکاسی ایران از وی نام برد اداره می شد . ناصرالدین شاه به علت علاقه ای که خود به عکاسی داشت . عکاسی می کرد و از آن دوران عکس های زیادی باقی مانده که در کاخ گلستان موجود است . بعد از دارالفنون و عبداله قاجار ، عکاسی تدریجاٌ توسط اشخاصی مانند « آنتوان عکاس » ماشاءاله خان و روسی خان توسعه یافت و از حالت درباری خارج شد و فراگیر شد . از جمله عکاسی های قدیمی می توان به فتوگرافی نهامی با بیش از 70 سال سابقه اشاره نمود که دارای آرشیو بزرگی از عکس های تاریخی می باشد .
سینما سینما از سال ها پیش وارد ایران شد و همان طور که می دانید فیلم هایی که در آن نمایش داده می شد همگی فیلم صامت و غیرناطق بودند . اولین سینما در خیابان مریضخانه ( سپه ) به نام سینما سپه تأسیس گردید که چندین سال مشغول کار بود .
خربازها و یا یابوسوارها نیز لباس های جالبی می پوشیدند . مثلاٌ لباده های بلند از ماهوت و مخمل و رداهای رالی و کپنک های نمدی و شال های ابریشمی و گیوه های آجیره و ملکی و غیره و این خرسوارها در برابر چشمان صدها تماشاچی از حاشیه خیابان علاءالدوله و گاهی لاله زار بالا و پایین می رفتند .
مساله گوها یا مرشد ها یکی از سرگرمی های تهرانی ها مساله گوها یا مرشد ها بودند که با صدای رگه دار و زنگدار در میدان ها و خیابان های دارالخلافه ، معرکه به راه می انداختند . آنها معمولاٌ دو نفر بودند یکی خود مرشد ( مساله گو ) و دیگری بچه مرشد . به این ترتیب که مرشد مسأله ای را در برابر جمعیت حاضر مطرح می کرد و بچه مرشد به آن پاسخ می گفت . این مرشد ها معمولاٌ تا پولی از مردم جمع آوری نمی کردند شروع به مسأله گویی نمی کردند و گاهی این حضرات مرشدها حرف های خود را در یک جای حساس قطع می کردند . الباقی را به روز دیگر حواله می کردند تا خلایق را تشنه تر و مشتاق تر گردانند .
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|