خواهران - Sisters
سال تولید : ۱۹۷۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ادوارد ر. پرسمن
کارگردان : برایان د پالما
فیلمنامهنویس : لوئیزا رُز و دِ پالما، برمبنای داستانی نوشته د پالما.
فیلمبردار : گریگوری ساندو.
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان.
هنرپیشگان : مارگوت کیدر، جنیفر سالت، چارلز دورنینگ، بیلی فینلی، لایل ویلسن، برنارد هیوز و مری داونپورت.
نوع فیلم : رنگی، ۹۳ دقیقه.
مُد فرانسوی - کانادائی بهنام «دانیل بِرِتون» (کیدر)، بههنگام حضور در نمایشی تلویزیونی با «فیلیپ وود» (ویلسن)، جوانی سیاهپوست آشنا میشود. آن دو برای صرف شام به رستورانی میروند. در آنجا «امین» (فینلی)، شوهر سابق «دانیل»، سعی میکند او را همراه خود ببرد، اما کوشش او با مداخله «فیلیپ» ناکام میماند. «فیلیپ» همراه «دانیل» به آپارتمان او میرود و بهطور ناخواسته مشاجره او و خواهر دوقلویش، «دومینیک» را میشنود. فردای آن شب، وقتی «فیلیپ» برای تهیه داروهای مورد نیاز «دانیل» و همچنین خرید کیک تولد برای او از خانه خارج میشود، «دانیل» دچار یک حمله عصبی میشود و از حال میرود. «فیلیپ» باز میگردد و «دانیل» یا «دومینک»، در حالتی جنونآمیز بیدار میشود و با ضربات چاقو او را از پا درمیآورد. «فیلیپ» پیش از مرگ، با خون خود کلمه «کمک» را روی پنجره مینویسد. «گریس کالیر» (سالت)، خبرنگاری که در آپارتمان مقابل زندگی میکند، قضیه را به پلیس اطلاع میدهد. «امیل» به آپارتمان «دانیل» میآید، او را به حال عادی باز میگرداند و میگوید که این جنایت توسط «دومینک» انجام شده. آنان سپس جنازه را پنهان میکنند. پلیس در جستوجو، چیزی نمییابد و گفتههای «گریس» را نمیپذیرد. او به ناچار با کمک کارآگاهی خصوصی به نام «جوزف لارچ» (دورنینگ)، ماجرا را پیگیری میکند. «گریس» درمییابد که «دانیل» و «دومینیک» همان دوقلوهای مشهور «سیامی» هستند که به هنگام تولد توسط دکتر «امیل برِتون» از هم جدا شدهاند و «دومینیک» در اثر این عمل مرده است. او، «امیل» و «دانیل» را تا آسایشگاهی خصوصی تعقیب میکند، در آنجا به دام میافتد و «امیل» او را شستوشوی مغزی میدهد تا بپذیرد شاهد هیچ جنایتی نبوده است. «امیل» به یاد «دانیل» میآورد که چگونه پس از مرگ «دومینیک»، هر وقت که مردی قصد برقراری تماس با او را داشته، او به قالب شخصیت خواهر مردهاش فرورفته است. در این زمان، «امیل» که سخت دل باخته «دانیل» است، سعی میکند به او نزدیک شود، ولی «دانیل» او را از پا در میآورد. ماجرا با ورود پلیس به آسایشگاه خاتمه مییابد.
* نخستین فیلم هیچکاکیِ پالما. فیلم از ساختاری مشابه بیمار روانی (آلفرد هیچکاک، 1960) پیروی میکند: همراه ساختن تماشاگر با یکی از شخصیتها («فیلیپ») بهعنوان شخصیت مرکزی در نیمه اول فیلم و سپس قتل او، که تماشاگر را دچار تشویق و آشفتگی میسازد. سالت که در حالتی همانند پنجره عقبی ناظر جنایت میشود، ایفاگر یک شخصیت تیپیک هیچکاکی، مثل کاری گرانت در شمال به شمالغربی (هیچکاک، 1959) است: آدم لجوج و سرسختی که با وجود آنکه «واقعیت» را میگوید، اما هیچکس حرفش را نمیپذیرد. دِ پالما در صحنههائی مثل قتل «فیلیپ» و پنهان کردن جسد، استفاده هوشمندانهای از تقسیم پرده برای نمایش صحنههای همزمان و ایجاد تعلیق کرده است، با این همه مهمترین عامل وابستگی فیلم به سینمای هیچکاک، چیزی جز موسیقی سحرانگیز هرمان نیست.
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|