نمایش پست تنها
  #268  
قدیمی 09-22-2010
جمیله آواتار ها
جمیله جمیله آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: دبي
نوشته ها: 110
سپاسها: : 4

10 سپاس در 10 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جمیله به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

قصه عشق و دیوونگی


يه روز عشق و ديوونگي و محبت و فضولي داشتن با هم قايم باشک بازي مي کردن نوبت به ديوونگي که رسيد همه را پيدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبري نبود فضولي متوجه شد که عشق پشت يه بوته گل سرخ قايم شده ديوونگي رو خبر کرد و ديوونگي يه خار بزرگ برداشت و در بوته ي گل سرخ فرو کرد صداي فرياد عشق بلند شد وقتي به سراغش رفتند ديدند چشماش کور شده و ديوونگي که خودشو مقصر مي دونست تصميم گرفت که هميشه عشقو همراهي کنه و از اون به بعد ديوونگي شد عصاي عشق
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید