نمایش پست تنها
  #535  
قدیمی 09-23-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


هيچ تنها و غريبي طاقت چشمات و نداره
هر چي دريا رو زمينه
قد چشمات نمي تونه
ابر باروني بياره
||: وقتي دلگيري يو تنها
غربت تمام دنيا
از دريچه قشنگ
چشم روشنت مي باره :||2
نمي تونم غريبه باشم
توي آيينه چشمات
تو بذار که من بسوزم
مثل شمعي توي شبهات
توي اين غروب دلگير جدايي
توي غربتي که همرنگ چشات
هميشه غبار اندوه روي گلبرگ لبات
حرفي داري روي لبهات؛اگه آه سينه سوزه
اگه حرفي از غريبيت اگر گرماي تموزه
تو بگو به اين شکسته قصه هاي بي کسيت و
اضطراب و نگرانيت حرفهاي دلواپسيت و
نمي تونم غريبه باشم توي آيينه چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعي توي شبهات
نمي تونم تمي تونم
نمي تونم نمي تونم
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از dear59 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید