موضوع: دلم تنگ است
نمایش پست تنها
  #166  
قدیمی 10-02-2010
dear59 آواتار ها
dear59 dear59 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 410
سپاسها: : 48

148 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فنجان واژگون شدۀ قهوۀ مرا ،


بر روی میز باز تکان داد با ادا .

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام.

آرام و سرد گفت : که در طالع شما،

قلبم تپید ٬ باز عرق روی صورتم.

گفتم بگو ٬ مسافر من میرسد؟ و یا ...

با چشم های خیره به فنجان نگاه کرد .

گفتم چه شده ؟

... سکوت بود و تکرار لحظه ها.

آخر شروع کرد به تفسیر فال من.

با سر اشاره کرد که نزدیک تر بیا.

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است.

یعنی دو فرد دلشدۀ تا ابد جدا.

انگار بی امان به سرم ضربه می زدند .

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست از اول نگاه کن.

فریاد زد:....بفهم. رها کرده او تو را ....
__________________
-------------------------------


ای تو همیشه در میان


آمدمت که بنگرم


گریه امان نمی دهد
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید