اسی خان شلغم های پاساژ ارگ رو میان از سر کوچه ما میخرن میبرن اونجا سه چار برابر قالب میکنن به شما
اونجا خرید نکنینن بابا
من هر چی به پسرم میگم اونجا خرید نکن گوش نمیده
به جون خودم تی شرت میخره دو وجب پارچه و دو متر نخ بیشترنبرده20 تومن
ورشکستمون کرده
نمیدونم کی بهش گفته بود رنگ سفید بهش میاد هفته ای یه بلوز و...میخره
از در میاد یه دستش پشتشه روز بعد مدل جدید میزنه میگم چه وضعشه میگه مال حسامه مال امینه ماله
یه گروهین راز دار همدیگه رو لو نمیدن اگه ازشون بپرسم حرف پسرمو تایید میکنن
چن وقت پیش تلفن همراهشو با خودش برده بود دبیرستان مدیرشون گفته بود زنگ بزن میخوام با بابات صحبت کنم
با یکی از دوستاش تماس گرفته بود گفته بود این بابامه اونم ایقد قشنگ فیلم بازی کرده بود که مدیرشون گفته بود عجب بابای خشنی داری از دوستش خواهش کرده بود که اومد خونه تنبیهش نکنه.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|