
10-21-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
این دلم است که تو را بهانه می کند
باور کن ! من نپرسیدم
دلم از دسته پرندگانی که امروز بر فراز پنجره ی اتاق گذشتند تو را پرسید ...
اگر به من باشد که می دانی
هیچ نخواهم گفت
سکوت ..سکوت...سکوت
نه !
قولم را از یاد نبرده ام
گفتی فراموش کنم و سکوت
به خدا حتی چشم به در هم نمی دوزم
مبادا این لنگه ی در از نی نی چشمانم بخواند که منتظرم
اما این دل مرا عاصی کرده
می خواهم زنده به گورش کنم
اما ترسم از این است که زیر سنگ قبر آرزو
باز هم خاطره ی اولین دیدار را برای تمام آرزوهایی که به زحمت خاک کرده ام باز گوید
تو بگو
چه کنم با این دل ...
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|