نه براگه م از ای خورا نی
اینا اول خور و پف میکنن بعد میخاون
نزدیک صب چشام سنگین شد رفتم چرتی بزنم
یکیشان موبالشه بری نماز صب کوک کرده بود زنگشم اذان صبه
پنج دور اذان گوش دادم تا بیدار شدنماز خواندو دیگه دیرمم شده بود
اگه دیگه فرانک کاربر بسیار خوبتانه ندیدین بدانین مهماناش امشبم نرفتن و مرحوم شده
سر ازم توچاندن برم فکر نهارشان
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|