چه می شود گاهی آنچنانت می كنند تا متنفر از زندگی شوی و آرزوی مرگت را كنی،
چرا آنقدر تنهایم كه صدایم از درونم برنمی آید
آنقدر بی تابم كه حتی ناله های طاقت فرسای درونم را نمی شنوم
می خواهم فغان كنم یا اشكی بریزم امّا شجاعت آنرا هم ندارم
خدايا كمكم كن تا از پسش برآيم
خدايا با من بمان